بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    v

  • تعداد نظرات : 0
  • ارسال شده در : ۱۳۹۱/۰۸/۱۷
  • نمايش ها : 470

ای پرنده مهاجر . ای پر از شهوت رفتن فاصله قدر یه دنیاست . بین دنیای تو با من تو رفیق شاپرکها . من تو فکر گله مونم تو پی عطر گل سرخ . من به یاد بوی نونم دنیای تو بی نهایت . همه جاش مهمونی نور دنیای من یه کف دست . روی سقف سرد یک گور من دارم تو نغم شب جون میکنم تو داری از پریا قصه میگی من توی پیله وحشت میپوسم واسم از خنده چرا قصه میگی واسم از خنده چرا قصه میگی کوچه پسکوچه خاکی ساقه های ترد خسته آدمهای روستایی با پاهای پینه بسته پیش تو یه عکس تازه است واسه آلبوم قدیمی یا شنیدن یه قصه توی یک دل صمیمی برای من زندگیمه پر وسوسه . پر غم یا مثل نفس کشیدن . پر لذت دمادم من دارم تو نغم شب جون میکنم تو داری از پریا قصه میگی من توی پیله وحشت میپوسم واسم از خنده چرا قصه میگی واسم از خنده چرا قصه میگی ای پرنده مهاجر . ای همه شوق پریدن خستگی یه کوله باره . روی رخوت تن من مثل یک پلنگ زهمی . پر وحشت نگاهم برای وسوسه خاک . سایه ای کو سر راهم نمیخوام مثل یه سایه زیر پاها زنده باشم مثل چتر خورشید میخوام روی برج دنیا باشم من دارم تو نغم شب جون میکنم تو داری از پریا قصه میگی من توی پیله وحشت میپوسم واسم از خنده چرا قصه میگی واسم از خنده چرا قصه میگی

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


نخستین نظر را ایجاد نمایید !