توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
شبی غمگین شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد به من می گفت تنهایی غریب است ببین با غربتش با من چه ها کرد تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد و او هرگز شکستم را نفهمید اگر چه تا ته دنیا صدا کرد ..
نظرات دیوار ها
نخستین نظر را ایجاد نمایید !