توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
خدایا خودت بچه های فقیر رو از شر این جامعه ی لعنتی در امان نگه دار(امین)
- تعداد نظرات : 16
- ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
- نمايش ها : 531
تو شهر بازی یهو یه دختر کوچولو خوشگل اومد گفت : آقا…آقا..تو رو خدا یه لواشک ازم بخر!!
نگاش کردم …چشماشو دوس داشتم…دوباره گفت آقا...اگه ۴ تا بخری تخفیف هم بهت میدم…
بهش گفتم اسمت چیه…؟ فاطمه…بخر دیگه…! کلاس چندمی فاطمه…؟ میرم چهارم…اگه نمی خری برم.. می خرم ازت صبر کن دوستامم بیان همشو ازت میخریم مامان و بابات کجان فاطمه؟؟ بابام مرده…مامانمم مریضه…من و داداشم لواشک می فروشیم دوستام همه رسیدند همه ازش لواشک خریدند خیلی خوشحال شده بود…می خندید…از یه طرف دلم سوخت که ما کجاییم و این کجا…از یه طرف هم خوشحال بودم که امشب با دوستام تونستیم دلشو شاد کنی
فاطمه میذاری ازت یه عکس بگیرم؟
باشه اگه ۵۰۰ تومن بدی مقنعمو هم بر میدارم !
فاطمههههههههههههههههه…دیگه این حرف و نزن! خیلی ناراحت شدم ازت سریع کوله پشتیشو برداشت و رفت…وقتی داشت می رفت.نگاش می کردم …نه به الانش…نه به ظاهرش …به آینده ایی که در انتظار این دختره نگاه میکردم…و ما باید فقط نگاه کنیم..فقط نگاه...فقط نگاه...
نظرات دیوار ها
چه بد...........
kheyli narahat konande bod.......na tanha in 2khtar bache balke bachehaye ziadi mele fateme hastan
mer30
تو چته حالا
هـــــــــــــی خداااااااا
ممنون حسن جان
خیلی قشنگ بود
heiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii
خدایــــــــــــــــــــا
دستم بگیر تا دستی
گیرم
واقعا خیلی ناراحت کنندس
متآسفم
اي واييييييييي
آخی
کاش میشد هیچکی محتاج نباشه
کاش
:ـ( آخی
اي بابا...