برانوش میخواد همیشه اسیره تو فرشته اسمونی باشه

چه خوشبخته پرنده ای که درقفس اسیره تو فرشته مهربون باشه................ چه خوشبخته ماهی که در تونگ آب اسیره تو فرشته خوشگل باشه ...............چه خوشبخته برانوش که اسیره توفرشته ناز شده.............. این اسارت را برانوش خیلی دوست داره............چون به تو خیلی نزدیک میشه........... جلوی چشمانه برانوش هستی............... همیشه در قلبه برانوش هستی ..............برانوش بودنت را همیشه در کنارش حس میکنه.............. برای برانوش آزادی از این اسارت و قفس یعنی مرگ یعنی نابودی یعنی مردن ...............برانوش میخواد همیشه اسیره تو فرشته اسمونی باشه ...............گریه کردن.......... اشک ریختن ...........انتظار کشیدن............ درد کشیدن......... واسه خاطره تو را برانوش خیلی دوست داره چون تو تنها عشقه برانوش در این دنیا هستی که در قلبه برانوش هستی................ تو را خدا خیلی دوست داره چون خیلی پاک و مهربونی و اینکه هیچوقت دله این پسر را که عاشقته نمیشکنی