توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
تا غروب عشق بی خیال تمام هیاهوی اطراف بر ساحل زندگی قدم می زنم بی خیال فکر تو دنیای خود را نقاشی می کنم بی خیال تمام آنچه باید باشد نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم بی خیال همه رفت ها به داشته های خود دل می بندم اما بگذار قدم بزنم... قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی این روزها... غروب عشق برای من حیات دوباره خورشید در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست! نسیم دریا بر لبانم می نشیند با خود می اندیشم گویا عشق در همین حوالی ست... و باز می گویم شاید تا غروب عشق نیمروزی باقی ست...
نظرات دیوار ها
راست میگن عاشقا شب و روز ندارن
سر صبحی غروب و ساحل و عشق و .....بی خیال .
.
.
لایک داری .
zibast
تشکر
لایک
ممنون
زیباس