بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    love

  • تعداد نظرات : 6
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۸/۲۰
  • نمايش ها : 284

تا غروب عشق بی خیال تمام هیاهوی اطراف بر ساحل زندگی قدم می زنم بی خیال فکر تو دنیای خود را نقاشی می کنم بی خیال تمام آنچه باید باشد نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم بی خیال همه رفت ها به داشته های خود دل می بندم اما بگذار قدم بزنم... قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی این روزها... غروب عشق برای من حیات دوباره خورشید در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست! نسیم دریا بر لبانم می نشیند با خود می اندیشم گویا عشق در همین حوالی ست... و باز می گویم شاید تا غروب عشق نیمروزی باقی ست...

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


pa1371
ارسال پاسخ

راست میگن عاشقا شب و روز ندارن
سر صبحی غروب و ساحل و عشق و .....بی خیال .
.
.
لایک داری .

sharareh72
ارسال پاسخ

zibast

AZAD
ارسال پاسخ

تشکر

mahtab11835
ارسال پاسخ

لایک
ممنون

0Arta
ارسال پاسخ

زیباس

آرش
ارسال پاسخ