زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خون ریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
- جنسیت : مرد
- سن : 38
- کشور : ایران
- استان : انتخاب كنيد
- شهر : انتخاب كنيد
- فرم بدن : متوسط
- اندازه قد : 1.70
- رنگ مو : قهوه ای تیره
- رنگ چشم : قهوه ای
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : بدم میاد
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : کارشناسی
- نوع رشته : انتخاب كنيد
- درآمد : خوب
- شغل : ............
- وضعیت کار : تمام وقت
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : میانه رو
- خدمت : رفتم
- شوخ طبعی : متوسط
- درباره من :
000000
1111111111111
2222222222222222222222
33333333333333333333333333333333 3
44444444444444444444444444444444 444444444
55555555555555555555555555555555 55555555555555555555
66666666666666666666666666666666 666666666666666666666666666666
77777777777777777777777777777777 77777777777777777777777777777777 77777777
88888888888888888888888888888888 88888888888888888888888888888888 8888888888888888888
99999999999999999999999999999999 99999999999999999999999999999999 99999999999999999999999999 - علایق من :
??????????
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
@@@@@@@@@@@@@@@@@
#############################
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&& &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
******************************** ******************************** *************
(((((((((((((((((((((((((((((((( (((((((((((((((((((((((((((((((( (((((((((((((((((((((((((((((((( (((((((((((((((((((((((((((((((( ((((((((((((( - ماشین من : مازارتی
- آدرس وبلاگ : @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
- غذای مورد علاقه : باقلی پلو با ماهیچه -دیزی سنگی-کشک بادنجان
- ورزش مورد علاقه : جوجیتسو _والیبال ساحلی
- تیم مورد علاقه : آرسنال
- خواننده مورد علاقه : inna-pitball
- فیلم مورد علاقه : معادله-بازنده-انعکاس
- بازیگر مورد علاقه : گلشیفه فراهانی
- کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
- حالت من : مشغول
- فریاد من : یا آنچه هستی باش و یا آنچه می نمایی
- اپراتور : ایرانسل
- نماد ماه تولد : اسفند
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : کلاسیک
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خون ریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
آخر از جور تو عالم را خبر خواهیم کرد
خلق را از طرهات آشفتهتر خواهیم کرد
اول از عشق جهانسوزت مدد خواهیم خواست
پس جهانی را ز شوقت پر شرر خواهیم کرد
جان اگر باید، به کویت نقد جان خواهیم یافت
سر اگر باید، به راهت ترک سر خواهیم کرد
هرکسی کام دلی آورده در کویت به دست
ما هم آخر در غمت خاکی به سر خواهیم کرد
تا که ننشیند به دامانت غبار از خاک ما
روی گیتی را ز آب دیده تر خواهیم کرد
یا ز آه نیمشب، یا از دعا، یا از نگاه
هرچه باشد در دل سختت اثر خواهیم کرد
لابهها خواهیم کردن تا به ما رحم آوری
ور به بیرحمی زدی، فکر دگر خواهیم کرد
چون بهار از جان شیرین دست برخواهیم داشت
پس سر کوی تو را پرشور و شر خواهیم کرد
محمد تقی بهار
+ 5
بايد تـــــو را هميشه بــــه دقت نگاه كرد
يعني نه سرسری، سر فرصت نگاه كرد
خاتون! بگو كه حضرت خالق خودش تو را
وقتــــی كـــــه آفريد چـــه مدت نگاه كرد
هر دو مخدرند كـــه بيچاره می كنند
بايد به چشم هات به ندرت نگاه كرد
هر كس نظاره كرد تو را دلسپرده شد
فرقــی نمی كند به چه نيت نگاه كرد
عارف اگر برای تقرب به ذات حق
زاهد اگـــر برای ملامت نگاه كرد
تو بی گمان مقدسی و كور می شود
هر كس تو را به قصد خيانت نگاه كرد
همچو خورشید به عالم نظری ما را بس
نفس گرم و دل پر شرری ما را بس
خنده در گلشن گیتی به گُــل ارزنی باد
همچو شبنم به جهان چشم تری ما را بس
گرچه دانم که میسّر نشود روز وصال
در شب هجر امید سحری ما را بس
اگر از دیده کــــــــوته نظران افتادیم
نیست غــــم ، صحبت صاحب نظری ما را بس
در جهانی که نباشد ز کسی نام و نشان
قدسی از گفته ی شیوا اثری ما را بس