متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


 

میریم ساندویچی که فلافل بخوریم؛
قبل از ما ۸ نفر تو صف هستند و مغز ما شروع میکنه به حساب کتاب: هشت نفر تو صفن و هر ساندویچ را ۳ دقیقه‌ای میده و میشه ساعتی ۲۰ تا و هر فلافل را ۳ هزار تومان میده!

درحالیکه واسه خودش حداکثر ۶۰۰ تومان در اومده، تعطیلی هم ۴ روز در ماه؛ به عبارتی میکنه ماهی X تومان درآمدشه! ای فلان فلان شده! اون وقت من با لیسانسم نصف این رقم درآمد دارم! ای لعنت به این اقتصاد ... 

این بود اعتدالی که قولش را داده بودید؟!
بعد فلافله میشه زهرمارمون!


رفتیم ۴۰ تومان داده‌ایم واسه یه تئاتر روحوضی که با زن و بچه‌مون بخندیم دو ساعت؛ تا میشینیم خودبخود بعد یه ربع تعداد صندلی‌ها را می‌شمریم و میگیم هر نفر فلان قدر داده و یارو شبی اینقدر میزنه به جیب ... 

ای فلان فلان شده! من کارمند بانک با این همه مسئولیت باید اینقدر دربیارم و این یارو سیاه‌بازه جلف خالتور باید فلان قدر بیشتر در بیاره؟!
بعدش سیاه بازیه زهرمارمون میشه!

تو سینما، سوپر مارکت، اتوبوس، کلاس دانشکده ، و تقریبا همه جا داریم حساب کتاب‌های احمقانه می‌کنیم که لذت‌مون را زهرمارمون کنه و یادمون میره حیف عمر، بزرگترین ثروت که صرف ریاضیات احمقان بشود!

زین پس وقتی رفتیم تو یک فلافل فروشی به لذت زیادی که فلافل بهمون میده فکر کنیم نه درآمد طرف و مقایسه‌های مخرب.

دكتر عليرضا شيري

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


farnia
ارسال پاسخ

لایک

─═ह☞ԹՊiՌՅԽ☜ह═─
ارسال پاسخ

مطب دکتر یادت رفت بگی!!!
نمیگن که چقدر طرف درس خونده میگن فلان فلان شده ماهی X تومن درآمدشه!
حرومش بشه!!

محمد
ارسال پاسخ

طرز فکر ما جهان سومیها همینجوریه بیشتر از این از ما انتظار نمیره همش حسودی وکینه ونفرت وبد خلقی ووووووو..ممنون از شما .

rohinaaa
ارسال پاسخ

همه چی همینطوریه
ممنون زیبا بود

zasq
ارسال پاسخ

خیلی خوب بود

dlaram
ارسال پاسخ

عالی

AZAD
ارسال پاسخ