بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
یه روز خانوم
- تعداد نظرات : 3
- ارسال شده در : ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
- نمايش ها : 353
یه روز خانومی قبل از برگشتن همسرش از
سرکار، در نامه
ای نوشت : من خونه رو تا ابد ترک کردم و
دیگه حاضر نیستم با
تو زندگ? کنم ...
و نامه رو گذاشت روی میز و خودش رفت زیر
تختخواب قایم
شد که عکس العمل شوهرش رو بعد از
خوندن نامه ببینه !!!
شوهر خسته از سرکار اومد و وارد اتاق
خواب شد و چشمش
به کاغذ روی میز افتاد و نامه همسرش رو
خوند،،،
پس از خوندن نامه با تمام خونسردی روی
کاغذ چیزی نوشت،
در همین هنگام زنگ موبایل شوهر بصدا در
میاد و شوهر جواب
میده :
سلام عزیزم، من فقط لباسام و عوض کنم
و میام، منتظرم باش
فدات شم،،،
خدارو شکر این زنم از خونه رفته و
برای همیشه
گورش و گم کرده، انشالله دیگه ریختش و
نبینم
اصن ازدواجم با اون بزرگتربن اشتباه زندگیم
بود،،، الهی که
قربون اون روی ماهت برم، عزیز دلم
منتظرم باش من تا نیم
ساعت دیگه پیشتم.
و بعد درحالیکه داشت زیرلب آواز میخوند
از خونه خارج شد
زن که از شدت عصبانیت و داشت
ميمرد و پرپر
میشد بعد از خروج شوهرش، از زیر تخت
خواب اومد بیرون و
رفت ببینه شوهرش چی روی کاغذ نوشته .
دید شوهرش نوشته،،؛
خنگول دیوونه پاي چپت معلوم بود
ميرم نون ميگيرم ميام عشقم
خخخخ
ممنون