دیوار کاربران


melodi2014
melodi2014
۱۳۹۳/۱۰/۱۰

دلم تنگ است دلم می سوزد از باغی که میسوزد

نه دیداری نه بیداری نه دستی از سر یاری

مرا آشفته می دارد چنین آشفته بازاری

تمام عمر بستیم و شکستیم بجز بار پشیمانی نبستیم

جوانی را سفر کردیم تا مرگ

نفهمیدیم به دنبال چه هستیم

عجب آشفته بازاری است دنیا

عجب بیهوده تکراری است دنیا

چه رنجی از محبت ها کشیدیم برهنه پا به تیغستان دویدیم

نگاه آشنا در این همه چشم ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم

سبک بالان ساحل ها ندیدند

به دوش خستگان باریست دنیا

مرا در اوج حسرت ها رها کرد عجب یار وفا داریست دنیا

عجب آشفته بازاریست دنیا

عجب بیهوده تکراریست دنیا

میان آنچه باید باشد و نیست

عجب فرسوده دیواریست دنیا

عجب خواب پریشانیست دنیا

عجب دریای طوفانیست دنیا

عجب آشفته بازاریست دنیا

عجب بیهوده تکراریست دنیا

اردلان سرافراز

http://www.hamkhone.ir/member/25700/blog/view/173405/


SoGanD_20
SoGanD_20
۱۳۹۳/۱۰/۱۰

خـدايـا !

پـنـاه مـي بـرم بـه شـيـطـان

از شَـر ايـن هـمـه فـرشـتـه نـمـا

بـاز يـک نـفـر هـسـت

کـه خـودش بـاشـد

+5

nataris21
nataris21
۱۳۹۳/۱۰/۱۰

← توى تاکسى نشسته بودم،یهو دختره گفت: “چى؟”
منم گفتم: “هیچ چى”
دختر: “چى؟”
من: والله حرفی نزدم، هیچی
دختر: “چی”
من: “یاابوالفرض چته خو به ارواح خاک عمم، هیچ چى”
دختر: “چى؟”
من: “به دو ….. قسم، هیچ چى”
دختر: “چى؟”
من: “آقاى راننده، جون مادرت بزن بغل، من پیاده میشم. این دختره ول کُـن ما نیست.”
راننده: “خفه شو بتمرگ سر جات، دختر مردم داره عطسه میکنه.” ))))))))

eli20
eli20
۱۳۹۳/۱۰/۱۰

ﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻪ ﻭ ﮊﺍﭘﻨﯿﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ .
ﮊﺍﭘﻨﯿﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﺮﻩ ﮐﻨﺴﺮﺕ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ .
ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻫﻪ ﻣﯿﮕﻪ : ﺟﯿﻨﮓ ﺟﻮﻧﮓ
ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻪ : ﭼﯽ ﮔﻔﺖ؟؟
ﮊﺍﭘﻨﯿﻪ : ﮔﻔﺖ ﻫﻮﺍ ﺧﻮﺑﻪ ... ﻋﺸﻖ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ .. ﺩﯾﺪﻥ ﯾﺎﺭ
ﺁﺭﺯﻭﺳﺖ ... ﺩﻟﻢ ﺍﻭﻧﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ
ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻪ : ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻭ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ؟؟
....
ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻪ ﮊﺍﭘﻨﯿﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﺮﻩ
ﮐﻨﺴﺮﺕ شجریان
ﺷﺠﺮﯾﺎﻥ ﻣﯿﮕﻪ : ﻫﺎﻫﺎﻫﺎﻫﺎﻫﺎﻫﺎﯾﯿﯽﯾﯽ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ
ﮊﺍﭘﻨﯿﻪ : ﭼﯽ ﮔﻔﺖ؟؟؟؟
ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻪ : ﻫﻨﻮﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﻪ !!!!

melodi2014
melodi2014
۱۳۹۳/۱۰/۰۷

پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت

شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت

بسیار بود رود در آن برزخ کبود

اما دریغ زهره ی دریا شدن نداشت

در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار

حتی علف اجازه ی زیبا شدن نداشت

دلها اگرچه صاف ولی از هراس سنگ

آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت

چون عقده ای به بغض فرو بود حرف عشق

این عقده تا همیشه سرِ واشدن نداشت

سلمان هراتی

http://www.hamkhone.ir/member/25700/blog/view/172292/


asmaneabi
asmaneabi
۱۳۹۳/۱۰/۰۶

تفاوت آدمها تو چیزهایی که میخوان نیست ،
بلکه تو راه هاییه که برای رسیدن به خواسته هاشون انتخاب می کنند

melodi2014
melodi2014
۱۳۹۳/۱۰/۰۵

از تهی سرشار

جویبار لحظه‌ها جاری ست

چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب، واندر آب بیند سنگ

دوستان و دشمنان را می‌شناسم من

زندگی را دوست می‌دارم

مرگ را دشمن

وای، اما با که باید گفت این؟ من دوستی دارم

که به دشمن خواهم از او التجا بردن

جویبار لحظه‌ها جاری

مهدی اخوان ثالث


پژوهشگراלּ
پژوهشگراלּ
۱۳۹۳/۱۰/۰۵

http://www.hamkhone.ir/member/66530/blog/view/171657/
افسانه کریسمس

Farhangi_site

paradise166
paradise166
۱۳۹۳/۱۰/۰۴

ساقیا، بادهٔ صبوح بده
عاشقان را غذای روح بده
بادهٔ عشق ده به ما مستان
می بده «مای» ما ز ما بستان
در دلم نه حلاوت مستی
تا شود نیستی من هستی

+5

asmaneabi
asmaneabi
۱۳۹۳/۱۰/۰۴

چه گویمت؟ که تو خود با خبر ز حال منی
چو جان، ‌نهان شده در جسم پر ملال منی
چنین که می‌گذری تلخ بر من، از سر قهر
گمان برم که غم‌انگیز ماه و سال منی
خموش و گوشه نشینم، مگر نگاه توام
لطیف و دور گریزی، مگر خیال منی