توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
حکم دل کردم... ولیکن اول بازی برید
دل بدستش داده بودم پس چرادل میبرید!؟!
نوبتی دیگر گذشت و نوبت من باز شد
شک و تردید صدور حکم هم آغاز شد
چشم در چشم حریف ودیگری بردست یار
بر زمین انداختم سرباز دل را بیقرار
اشتباهی کرده بودم، آس دل دستش نبود
هیچ خالی مثل خال هندوی مستش نبود
شاه داشت اما حریفم بی بی دل را ربود
برگ های بی ثمر از دست من افتاده بود
بعد از آن بازی نگشتم من دگر گرد قمار
نه گذرکردم ازآن کوچه، نه آن شهرودیار
نظرات دیوار ها
قشنگ بود آقا سالار
چشم در چشم حریف ودیگری بردست یار
بر زمین انداختم سرباز دل را بیقرار
خیلی زیبا بود مرسی
زیبابود..ممنون