توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
تركه ميره نونوايي، هيچكي هم تو صف نبوده، ميگه: آقا دو تا نون بده. شاطره با خودش ميگه اين بابا تركه، بگذار يكم سركارش بذاريم! ميگه: آقا نوبتو رعايت كن، برو آخر صف وايسا! تركه يكم نگاه ميكنه ميبينه كسي نيست، دوباره ميگه: برادر دو تا نون بده، چرا اذيت ميكني؟ دوباره شاطره ميگه: بابا اين همه آدم تو نوبته، برو ته صف وايسا! تركه شاكي ميشه، يه سنگ ور ميداره ميزنه سر تا سر شيشه مغازه رو ميشكنه. شاطره داد ميزنه: هوي! شيشه رو چرا ميشكني!؟ تركه ميگه: اين همه آدم اينجا وايسادن، چرا خر منو چسبيدي؟!
نظرات دیوار ها
نخستین نظر را ایجاد نمایید !