متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    من مسافرم...

  • تعداد نظرات : 1
  • ارسال شده در : ۱۳۹۱/۱۲/۲۵
  • نمايش ها : 184

 

من مسافر چشمهای زلال توام

صبح رسیدم

 پای پیاده

 دست خالی

با کفشهایی که یک جاده دلتنگی حرف برای گفتن داشتند

با چمدانی به کوچکی دلم

و یک سوغاتی به طعم شیرین بوسه

من مسافرم

از همان راهی که آمده بودم باز می گردم

خسته

بی تو

با دستهایی که مرتب یخ می کنند و با هاها.... کردن های بی رمق من گرم نمی شوند

چمدانم را جا گذاشته ام

کنار چشمانت

کنار قلبت

دستانت

چشم که باز کنی می بینی اش

و

نشانی تمام گریه هایم را برایت گذاشته ام

بی غلط

بی کلک

که پیدایم کنی

زود زودتر از زود

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


мя_κıпɢ
ارسال پاسخ