بدون موضوع

باران سرد
خیلی رومانتیکه که زیر بارون سرد  دراز کشیده باشی
و به یاد من باشی خیلی عاشقانه می شه وقتی لبخندت با یاد من نقش می بنده
روزها را با عشق دیدن من در رویا سپری می کنی
چقدر خوش می گذره وقتی که در رویا مرا به آغوش می کشی
اما چقدر سخته که وقتی  که از خواب می پری منو در کنارت نداری
در بارون سرد جای فکری نیست که در جنگل از عشق من دیونه شده باشی
از درختان گرفته تا حیوانات جنگل از عشق ما باخبرند
و سروده های عاشقانه ای در وصف ما گفته اند
چقدر روز ها در کنار من بودن شده برایت آرزو
می دانی که من را به تابیید فکری وا داشتهای
فکر من هم برایت سم شده است
زیر بارون سرد قدم می زنی اما آتش عشق من آنچنان در درونت زبانه می کشد که مجالی برای سرما به تو نمی دهد
زوال عشق من ببرای تو اصلا ممکن نیست
چون عزیزم من در درون تو تکامل یافته ام
من خود تو هستم عشقم
من خود قلب سرخ تو هستم ومانند رود خون در روخانه تنت در جریانم
پس مرا با آغوش باز بپذیر
و خانه ات را به گرمای عشق روشن کن
تو در باران سرد به من دل بستی
 و باران سرد برای تو تمام خاطرات من است
ما در باران سرد پیمان بستیم که تا ابد در کنار هم باشیم
تا زمانی که تولد دوم ما را از هم جدا کند
پس بماند عشق در باران سرد که طعم دلنشینی دارد
بماند باران سرد
بماند عشق
بماند بماند  بماند  ....