بلاگ كاربران


به او بگویید که دوستش دارم

اما صدای رفتنش مرا کشت

تیک تاک

تیک تاک

رفت

رفت

رفت

می شنوی جانا

زبان ساعت است

صدای هر تیک تاکش گواه نبودن توست

در این پاییز لعنتی قرار بود زیباترین عاشقانه را برایم بسازی

قرارمان یک آبان پر از مهر بود

یک عشق لای دانه های انار

یک بوسه در وقت قرار

یک آغوش در میان ازدحام آدمهای بی عشق

قرار بر این بود ممنوعه ترین بوسه ات کف دستان ظریف آرزوهایم خانه کند

تیک تاک؛ تو رفته ای و این صدای ساعت است که مرا دلگیرتر می کند

و نبودن تو را به رخم می کشد

به او بگویید که دوستش دارم

اما با رفتنش مرا از پاییز، از ساعت، از مهر و آبان

حتی از خودم بیزار کرده

بگویید شاید شنید

شاید مرا باز عاشق پاییز کرد...

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


salin
ارسال پاسخ
بـــــــد بـــــــــوی
ارسال پاسخ



متن قشنگی بود عزیز ...


helya
ارسال پاسخ

اگه صلاح خدا باشه برمیگرده

mehdir
ارسال پاسخ

سلام
مشکل نداره فقط بگو به کی بگم

خزان
ارسال پاسخ

دوستت دارد... برگرد

زیبا

SA00
ارسال پاسخ