دیوار کاربران
goodgirl75
۱۳۹۳/۰۶/۰۳
روزی شخصی نزد شیخ مشرف شد و گفت چندیست بی تابم |
|
mehran88
۱۳۹۳/۰۶/۰۲
طر ح چشمان قشنگت در اطاقم نقش بسته |
|
moriaslani
۱۳۹۳/۰۶/۰۱
منم مثل تو مات این قصه ام |
|
xtreme
۱۳۹۳/۰۶/۰۱
دستی نه حساب است که فراموش شود و نه چراغ است که خاموش شود دوستی همان کهنه شرابی است که هر چه بماند مستی آن بیشتر میشود |
|
ata593
۱۳۹۳/۰۶/۰۱
من |
|
Amir_omidi
۱۳۹۳/۰۶/۰۱
صدایـــــــم میـــــزد گلــــــم |
|
Kaveh33
۱۳۹۳/۰۵/۳۰
●●●●●●▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬●●●●●ا |
|
omid_110
۱۳۹۳/۰۵/۳۰
سلام |
|
next
۱۳۹۳/۰۵/۳۰
>لیلی زیر درخت انار نشست.درخت انار عاشق شد.گل داد سرخ سرخ.گلها انار شد داغ داغ.هر اناری هزار دانه داشت.دانه ها عاشق بودند.دانه ها توی انار جا نمیشدند.انار کوچک بود.دانه ها ترکیدند.انار ترک برداشت.خون انار روی دست لیلی چکید.لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.مجنون به لیلی اش رسید.خدا گفت: راز رسیدن فقط همین است.کافی است انار دلت ترک بخورد |
|
bmn
۱۳۹۳/۰۵/۳۰
انتهای شب نکرانیهایت را |