توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
زنی که مرد بود...
- تعداد نظرات : 2
- ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۷/۰۶
- نمايش ها : 236
به دستان پینه بسته اش / موهای سپیدش با
تمسخر نگاه نکن این زن شکسته روزی
دستان نرمی داشت برای آغوش موهایش
مثل شب یلدا، برای نوازش و چشمانش به
رنگ آسمان،برای عشق بازی حالا در خانه
های مردم ظرف می شوید... لباس پهن
می کند...ناسزا می شنود حرف نمی
زند...بغض می کند و شوهرش.... سالها
پیش،زیر یکی از پل های شهر،مرگ را
به رگهایش تزریق کرد آه افسوس
...
روزی سیندرلای قصه ها بود حالا پیرزنی
که باید شکم پنج بچه اش را سیر کند این
فرشته،کار کرد،تن فروشی نکرد بغض می
کنم /تیتر می زنم : زنی که "مَرد" بود
نظرات دیوار ها
اما خیلی از زنها هستن که راست راست راه میرندو تا حلقومشونم پره ولی بازم یه جو غیرت و حیا ندارن
سلامتی زنان سرپرست خانواده ها
عالی
نه درد دستت..........20