دیوار کاربران


nazgol25
nazgol25
۱۳۹۳/۰۷/۱۴

پرنـــده در صدای خوشش

رنج و درد و ماتـــم نیست

پرنده اهلِ شِکــوه و اهلِ گلایه و غــم نیست

خوش به حالِ هوایش و خوش به حالِ دلش

و خوش به حال پرنـــده

که مثلِ آدم نیست

nazgol25
nazgol25
۱۳۹۳/۰۷/۱۴

...صفای تو اما گلی پایدار است

بهشتی همیشه بهار است

گلِ مهرِ تو در دل و جان

گلِ بی خـــــزان

گلِ تا که من زنده ام ماندگــار است

hossein0011
hossein0011
۱۳۹۳/۰۷/۱۴



ﺍﮔﺮ

ﺻﺨﺮﻩ ﻭ ﺳﻨﮓ

ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ

ﺻﺪﺍﯼ ﺁﺏ ﻫﺮﮔﺰ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ

♥+ √ + √ + √ + √ +♥

AiRiN
AiRiN
۱۳۹۳/۰۷/۱۴

آهاے همیشگے ترینم!
تمام فعل هاے ماضے ام را ببر..
چہ در گذر باشے
چہ نباشے
براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے
خواهے بود..
من هر لحظه تو را صرف مے کنم!

Sogaand
Sogaand
۱۳۹۳/۰۷/۱۴

هـر چـقــدرم روز ســخـتــی

در پــیــش داشـتـــه بـاشــی ✓

یــادت نـره کـه ☜"خــــــــــدا"☞

مـوقـعــی کـه

تـک تـک قـدم هــاتـــو ✓

بـــرمـیـــداری ⇤ "بـاهـــاتـه . . .

+5

nazgol25
nazgol25
۱۳۹۳/۰۷/۱۴

...عشق، دانشکده ی تجربه ی انسانهاست

گرچه چندیست پر از طفل دبستان شده است...

nazgol25
nazgol25
۱۳۹۳/۰۷/۱۴

پیش از من و تو بسیار، بودند و نقش بستند

دیوارِ زندگی را زینگونه یادگاران

وین نغمه ی محبت بعد از من و تو مانَد

تا در زمانه باقیست آوازِ باد و باران

nazgol25
nazgol25
۱۳۹۳/۰۷/۱۴

در دلِ من چیزیست، مثلِ یک بیشه ی نور

مثلِ خواب دمِ صبح

و چنان بی تابم

که دلم می خواهد، بدوم تا تهِ دشت

بروم تا سرِ کوه

دورها آواییست که مرا می خواند...

nazgol25
nazgol25
۱۳۹۳/۰۷/۱۴

سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل

بیرون نمی توان کرد إلّا به روزگاران

nazgol25
nazgol25
۱۳۹۳/۰۷/۱۴

باز با افسونگریهای دل زیبا پرستم
از شراب شعر چشمان تو امشب مست مستم
سرو باغ شعرم اما باهمه گردن فرازی
پیش سرو قامت بالا بلندت باز پستم
جزر ومدی در نگاهت هست در شبهای مهتاب
میدهد این جلوه های شعر و مستی کار دستم
این دو بیتی های لبهایت چه مستی داشت کز پی
یک سبو شعر تر خیام گشته ناز شستم
فالی از فنجان چشمانت گرفتم حافظم گفت
در سر کوی تو از پای طلب من کی نشستم
وامق این دیوانگی های تو پایانی ندارد
کاش آن پیمانه را در جوش مستی می شکستم