بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
عکس العملت، درونت رو لو میده!
- تعداد نظرات : 36
- ارسال شده در : ۱۴۰۱/۰۱/۱۷
- نمايش ها : 904
بزرگی می گفت:
وقتی حالمون خوبه کتاب بخونیم، فکر کنیم، رو خودمون کار کنیم تا وقتی با بحران مواجه می شیم، آسیب ها به حداقل برسن
یعنی خودمون رو پیش از اینکه اتفاقی بیافته، آماده و مجهز کنیم.
و من چند وقت پیش لزوم ِ عمل کردن به این مهم رو با همه وجود حس کردم.
یکی از بستگان مون با پدرم تماس گرفت و گفت که به خاطر اتصالی چند تا سیم برق، کلِ مغازه ش با جنس هاش آتیش گرفته!
وقتی رفتیم با این صحنه روبرو شدیم:
همه چی سوخته بود، یا نصفه، یا کامل!
با نگاه کردن بهشون یه عالمه غم به دل آدم هجوم میاورد.
هر کسی نگاه می کرد و برداشت خودش رو به زبون می آورد:
- عجب! یه دونه جنسِ سالم هم نمونده
- حتما حکمتی داشته
- چرا دقت نکردین و زودتر به فکر نبودین؟
- مغازه و جنس ها بیمه بودن؟
- هر چی سالمه جدا می کنیم
- نگاه، بغض و گریه
- خداروشکر خودتون چیزی تون نشده
- فدای سرت، اینا همه قابل جبرانن
- کاش فلان جنس رو از مغازه برمی داشتم، حداقل الان اونا سالم بودن
- خوب شد اینارو نبردیم داخل مغازه، وگرنه اینا هم سوخته بودن
- کاش اتصالات سیم های برق رو با دقت بررسی می کردم
- کاریِ که شده، نمیشه نشست و غصه خورد
- فلان روز ناشکری کردم که اینجوری شد...
جدا از حس ناخوشایندی که حاکم بود، من به این فکر می کردم که
چی باعث میشه عکس العمل ها اینقدر متفاوت باشن؟
قطعا هر کسی با طرز فکر خودش و از دریچه نگاه خودش اتفاقات رو می بینه و تحلیل می کنه
یکی نگاهش پر از امید بود،
یکی همه چی رو سوخته و از بین رفته می دید،
و یکی دوست داشت بدون اتلاف وقت و دست گرفتن کاسه ی چه کنم چه کنم، برای شرایط کنونی تصمیم بگیره
به هر حال هر کسی به سبکِ همیشگیش حرف می زد؛
سرزنش، دلداری، منفی نگری، مثبت اندیشی، زود از کوره در رفتن، امیدواری و...
مالکِ مغازه، هر چند کم رنگ ولی هنوز لبخند به لب داشت و خدارو شکر می کرد که اتفاقات بدتری نیافتاده
خانومش، با وجود روحیه لطیف ِ زنانه ش و غصه ای که تو دلش بود، بدونِ غر و سرزنش، همراهی و همدلی می کردو سعی می کرد قوتِ قلب باشه،
و پدرم تا می تونست جنس های سالم رو جدا کرد و خرید!
و به نظرم عمقِ این عکس العمل ها پر از زیبایی بود...
___________________________________
قبلا در مورد تجهیز ِ خودمون برای روز های سخت، توی بلاگی با عنوان «جیک جیکِ مستونت بود فکر زمستونت بود؟ » با هم حرف زدیم
http://www.hamkhone.ir/member/39523/blog/view/309914/%D8%AC%DB%8C%DA%A9-%D8%AC%DB%8C%DA%A9%D9%90-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%86%D8%AA-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D8%8C-%D9%81%DA%A9%D8%B1-%D8%B2%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%86%D8%AA-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D8%9F/& lt; /span>
زندگی ادامه داره
همین
و خیلی تلاش میکنم برای واکنش مناسب توی زمان های مناسب.
به نظرم میاد راه طولانی ای دارم هنوز.
متنت کمک کننده بود
مرسی رهاجان {67}
ممنونم فرشته جان
خوشحالم برات که اهل فکر کردنی
تازگیا خیلی بهش فکر میکنم
و خیلی تلاش میکنم برای واکنش مناسب توی زمان های مناسب.
به نظرم میاد راه طولانی ای دارم هنوز.
متنت کمک کننده بود
مرسی رهاجان
{h}
خواهش میکنم
مرسی از حضورتون
اینو میتونی به خودت بگی تا آسون بشه ...
درسته اینجا بحث در مورد من نیست و کلی مطرح شده
اما
من خودم هیچوقت با تلقین پیش نمیرم
یا کاری از دستم بر میاد و انجام می دم
یا برنمیاد و با همه سختیش صبر می کنم
ممنون از بلاگ خوبتون
نباید هیچی حسابش کرد
بر خلاف ظاهر آرومش، کار سختیِ
گذشته دیگه گذشته...
اینو میتونی به خودت بگی تا آسون بشه ...
چرا دیگه به هر حال، بی تفاوتی و رد شدن هم نوعی عکس العمل هست
نباید هیچی حسابش کرد
بر خلاف ظاهر آرومش، کار سختیِ
به چیزایی که پشیزی ارزش ندارن
مثلا به چیا؟
ممنونم
قبول دارم که اگه خوشی کم باشه ممکنه دچار همین حالتی که گفتید بشیم
اما اکثر مواقع خوشی ها کم نیستن، ما بلد نیستیم اون هارو ببینیم
به خیلی چیزا هم نباید عکس العمل نشون داد
البته این کاملا منطقیه که هرکسی باید در خوشی ها به فکر مواقع بحرانی زندگیش باشه اما بنظر من توجه نکردن به این موضوع دلایل مختلفی داره که یکی از موارد آن کمبود خوشی هاست که باعث میشه هرکسی از اندک خوشی هایی که دارد نهایت استفاده رو بکنه و به فکر بعد نباشه
بله کاملا واقعی
عکس ها هم همونجا گرفته شده
البته دور از چشم صاحب مغازه که اذیت نشه یه وقت
داستان واقعی بود؟!
ممنونم
نمیشه براش میزان تعیین کرد و دنبال تعادل بود
پس با این اوصاف برای هر ویژگی آدما نمیشه تعادل تعیین کرد...
به نظرم «امیدواری» یا هست یا نیست،
نمیشه براش میزان تعیین کرد و دنبال تعادل بود
قشنگ بود کار پدرتون
اگر منظورتون این سه نفر آخر متن هست
به نظرم سرکوبی نبود ، و اگر هم باشه سرکوب مثبت بود برای پذیرش واقعیت
ولی امیدواری تو نگاه هر سه نفرشون، به نظرم خیلی زیبا بود
هرچیزی تعادلش خوبه حتی امیدواری
وجود همراه خوب میتونه امید بیشتری به آدم تزریق کنه
همه نظرات رو خوندم
حتی اینجا زیر همین بلاگ هم، تک تک افراد با نگاه همیشگی شون حرف زدن!
و این خیلی جالبه
آدم ها با هم فرق دارن و این تفاوت ها خیلی قشنگِ :-x
امینه جان احتمالا توی اتفاقاتِ سخت نگاهش به خداست
آقا کوروش دانایی رو ابزار خیلی مهمی می دونن
خانوم SA00 و آقای Scorrpioon وجود همراه خوب رو ضروری و دلگرم کننده میدونن
آقا آرش توی اتفاقاتِ دشوار سعی میکنن خیلی ریز نشن و رد بشن
آقای rayan_send تو این شرایط، دنبال راهکار می گردن
و آقای Tom Cat به نظر میاد آمادگی نسبی برای اتفاقات این چنینی رو دارن
البته همه این ها احتمال بود
و شاید نظر من هم بیان کننده ی نگاه من بود!؛
اینکه از تماشا، عمیق شدن و شناختنِ مخلوقات خدا، با همه تفاوت هاشون، لذت می برم :)
امیدوارم هر جور که هستیم، نهایتا سمتی بریم که به آرامش واقعی برسیم.
بازم ممنونم از همگی {h}
منم وجود همراه خوب رو ضروری میدونم.
وجود همراه خوب میتونه امید بیشتری به آدم تزریق کنه
اما گمانم این چیزی که نوشتید از سرکوب احساسات میاد..
آدم حق داره برای چیزایی عزاداری کنه اما مدتش نباید طولانی بشه...
اگر منظورتون این سه نفر آخر متن هست
به نظرم سرکوبی نبود ، و اگر هم باشه سرکوب مثبت بود برای پذیرش واقعیت
ولی امیدواری تو نگاه هر سه نفرشون، به نظرم خیلی زیبا بود
بعضیا سرکوب می کنن، بعضیا مدیریت
شاید به ظاهر مثل هم به نظر برسن اما با گذشت زمان مشخص میشه که
کدومش مدیریت بوده کدومش سرکوب
@};-
عالی ...
اما گمانم این چیزی که نوشتید از سرکوب احساسات میاد..
آدم حق داره برای چیزایی عزاداری کنه اما مدتش نباید طولانی بشه...
ولی خوب هرچقدر طولانی تر بشه آسیب میزنه
برای همه اینطور نیست به نظرم
بعضیا سرکوب می کنن، بعضیا مدیریت
شاید به ظاهر مثل هم به نظر برسن اما با گذشت زمان مشخص میشه که
کدومش مدیریت بوده کدومش سرکوب
دوم اینکه این صحبتی که شد تجربه اش کردم، و از تجربه هام گفتم {69}
در کل منظورم این بود که فکر میکنم بین همه تلاش هات، حضور خدا خیلی برات پررنگ میشه تو این شرایط
البته همه ش احتمال بود
همه نظرات رو خوندم
حتی اینجا زیر همین بلاگ هم، تک تک افراد با نگاه همیشگی شون حرف زدن!
و این خیلی جالبه
آدم ها با هم فرق دارن و این تفاوت ها خیلی قشنگِ :-x
امینه جان احتمالا توی اتفاقاتِ سخت نگاهش به خداست
آقا کوروش دانایی رو ابزار خیلی مهمی می دونن
خانوم SA00 و آقای Scorrpioon وجود همراه خوب رو ضروری و دلگرم کننده میدونن
آقا آرش توی اتفاقاتِ دشوار سعی میکنن خیلی ریز نشن و رد بشن
آقای rayan_send تو این شرایط، دنبال راهکار می گردن
و آقای Tom Cat به نظر میاد آمادگی نسبی برای اتفاقات این چنینی رو دارن
البته همه این ها احتمال بود
و شاید نظر من هم بیان کننده ی نگاه من بود!؛
اینکه از تماشا، عمیق شدن و شناختنِ مخلوقات خدا، با همه تفاوت هاشون، لذت می برم :)
امیدوارم هر جور که هستیم، نهایتا سمتی بریم که به آرامش واقعی برسیم.
بازم ممنونم از همگی {h}
اول اینکه سپاسگزارم از تایمی که گذاشتی و پیام ها رو خوندی
دوم اینکه این صحبتی که شد تجربه اش کردم، و از تجربه هام گفتم
به نظرم سرکوب کردن احساساته..
ولی خوب هرچقدر طولانی تر بشه آسیب میزنه
ممنونم از حضور تک تک دوستان
همه نظرات رو خوندم
حتی اینجا زیر همین بلاگ هم، تک تک افراد با نگاه همیشگی شون حرف زدن!
و این خیلی جالبه
آدم ها با هم فرق دارن و این تفاوت ها خیلی قشنگِ
امینه جان احتمالا توی اتفاقاتِ سخت نگاهش به خداست
آقا کوروش دانایی رو ابزار خیلی مهمی می دونن
خانوم SA00 و آقای Scorrpioon وجود همراه خوب رو ضروری و دلگرم کننده میدونن
آقا آرش توی اتفاقاتِ دشوار سعی میکنن خیلی ریز نشن و رد بشن
آقای rayan_send تو این شرایط، دنبال راهکار می گردن
و آقای Tom Cat به نظر میاد آمادگی نسبی برای اتفاقات این چنینی رو دارن
البته همه این ها احتمال بود
و شاید نظر من هم بیان کننده ی نگاه من بود!؛
اینکه از تماشا، عمیق شدن و شناختنِ مخلوقات خدا، با همه تفاوت هاشون، لذت می برم
امیدوارم هر جور که هستیم، نهایتا سمتی بریم که به آرامش واقعی برسیم.
بازم ممنونم از همگی
به نظرم وقتی مصیبتی به کسی وارد میشه بلید یه نفر باشه که بیاد و به فرد مصیبت دیده بگه غصه نخور من تا آخرش کنارتم. فرد مصیبت دیده حتی اگه نیلزی هم به کمک کسی نداشته باشه این حرف تاثیر مثبتی بر روحیه ش میزاره
کار سختیه که متوجه بشیم انسان در این جور مسایل واقعا چه برخوردی از خودش نشون میده.
کار ساده ای نیست.
انسانها برخورد متفاوتی میکنند.
بهرحال پیش میاد که زندگی کاری یا زندگی واقعی افراد به یک چشم برهم زدن دود میشه میره هوا.
بعضی ها صبوری میکنند و دوباره از نو میسازن.
و بعضی ها هم رفتارهای دیگه ای از خودشون نشون میدن.
در سطح دانشگاهی و شاخه علوم انسانی در ایران و همینطور جوامع علمی خارج از کشور، در این زمینه ها تحقیقات مطلوبی صورت گرفته که نظر شما
را برای افزایش دانش خود به مطالعه آنها جلب مینمایم.
ممنون
قسمتی از متن این بلاگ منو یاد کتاب پنیرم را جه کسی برداشت انداخت که داستان تفکر پیچیده انسانها (آدم کوچولوها ) و موشها می اندازه که موشها با کوچکترین مشکلی با مغز ساده شون راهشون را تغییر میدادن
و خوب به هدف میرسیدند...
مرسی رها جان دختر خوب متفکر
بله درسته سخت نگیر درلحظه زندگی کن به همچی با دید مثبت نگاه کن اینجوری زندگی هم راحتر برات میگذره و اتفاقات بهتری هم برات میوفته دیدم ک میگم
درسته .. هر کسی در برخورد با مسائل با توجه به شخصیت ، آموزه ها و دیدگاهش برخورد میکنه و از نظر من چه خوبند انسان هایی که در گرفتاریها انرژی مثبت دارند و سرشار از مهرو عطوفت و باعث دلگرمی هستند.
ممنون از بلاگ
بیاموز و بشنو ز هر دانشی
بیابی ز هر دانشی رامشی
ز خورد و ز بخشش میاسای هیچ
همه دانش و داد دادن بسیچ
درود مثل همیشه نگرش شما به محیط و پیاده سازی ذهنی روان و ساده و قابل تقدیر است.
بله موافقم و البته با مطالعه و عمل به دانش می توانیم حوادث را کاهش به عبارتی محیط بهتری برای زندگی بسازیم..
فردوسی حکیم می گوید:
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
و حضرت حافظ :
مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
که اعتراض بر اسرار علم غیب کند
کمال سر محبت ببین نه نقص گناه
که هر که بیهنر افتد نظر به عیب کند
شاد باشید بانو
اره موافقم
بستگی داره هرکسی از چه زاویه ای بهش نگاه میکنه
بنظرم اول باید پذیرش باشه که شخص بپذیره که این اتفاق هرچند بد و ناخوشایند افتاده
بعدش هم وقتی پشتش به خدا گرم باشه خواه ناخواه توی دلش ی حس ارامش داره حتی اگه طوفان کل زندگیش رو نابود کنه
مرسی مهربانو