ابوعلی سینا


کسی که به تمرینهای بدنی میپردازد به هیچپ دارویی نیاز ندارد ،درمان او در جنبش و حرکت است.

آیا دوباره من از پله‌های کنجکاوی خود بالا خواهم رفت

تا به خدای خوب، که در پشت بام خانه قدم می‌زند سلام بگویم؟

حس می‌کنم که وقت گذشته ست....

فروغ

صداقت؟…. یادش گرامى… غیرت؟….. به احترامش یک لحظه سکوت… معرفت؟….. یابنده پاداش میگیرد… مرام؟….. قطعه ی شهدا … عشق؟ ….. از دم قسط…

+5

دلم خون شد

چرا حالت دگرگون شد

ستم درحال افزون است وافزون شد

دگرپس بال بگشایم زنو امیال بگشایم

ازاین وادی سفر باید وبیرون شد

نباید ماند مدفون شد

مگرچون شد

سلام دوستان عزیز
یکی از دوستانمان اینجادچار مشکلی عظیم شده است
عاجزانه از همه شما خوبان تقاضامندم در این روزهای الهی با تمام وجود وخالصانه قسمتی از دعایتان را مختص ایشان کنید وبرای رفع مشکلش دست به دعا بردارید وبه برکت دعایتان نذر 20 ذکر صلوات را پشتوانه دعایتان برای او کنید.
خدا خیرتان دهد

دل استــ دیگر خسته میشود …

بی حوصله میشــود …

از روزگار از آدمـــــــها از خــودشـــــ

از این قابــها , از اثباتــ , از تـــــوضیــح

از کلماتــــی که رابـــطه ها را به گند میکشـــد

من پولدار بشم به فردوسی‌پور حقوق میدم هر روز بیاد یه‌دونه از اون «چقد خوبیم ما» هاشو بگه انرژی بگیرم سر صبی !!

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

معنی کور شدن را گره ها می فهمند

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین

قصّه ی تلخ مرا سرسره ها می فهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن

چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا

مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا

قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند

دلم کمی خدا می خواهد...
کمی سکوت...
دلم دل بریدن می خواهد..
کمی اشک ...
کمی بهت...
کمی آغوش آسمانی...
دلم یک کوچه می خواهد بی بن بست!! و یک خدا!!
تا کمی با هم قدم بزنیم ..
فقط همین!!

مـن ؛

غــم بـرای خـوردن بسیـار دارم

تـو دیگـر بـرایـم لـقمــه نـگیـــــر ...