دیوار کاربران


saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۴/۳۰

ﻫﺮ ﺷﺐ

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﺶ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﻢ

ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ

ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ

ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ

ﺗﻮ

ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺍﺗﻔﺎﻕ

ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﯽ

ﻭ ﻣﻦ

ﻫﺮ ﺷﺐ

ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ

ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ...

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۴/۲۹

هنوز

صدای جیرینگ جیرینگ النگوهایت

از حافظه ی کوچه

پاک نشده بود و خاک کوچه

دامن چین‌دارت را نگرفته بود

که چرخان چرخان

پرت شدی توی خاطره ها..

عمو، فقط زنجیر مرا بافت

و معلوم نشد

تو را

پشت کدام کوه انداخت

که هیچ فریادی از من

پژواکت را به گوشم نمی رساند

اما من

خسته نمی شوم..

اگر تمام زنجیرها را هم

به پایم ببندند

نامت را فریاد می زنم..

Mohammad_dentistry
Mohammad_dentistry
۱۳۹۴/۰۴/۲۸

http://www.hamkhone.ir/member/82751/blog/view/218552--/
درد و دل گنجشک باخدا...

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۴/۲۱

ﺣﺎﻻ ﻛﻪ ﺗـــﻮ ﻫﺴﺘﻲ ﻭ ﻣـــﻦ

ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻣـــﺎ

ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﻥ ﻛﻢ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ؟

ﻧﻪ ﮔﻠﻲ

ﻧﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﻱ

ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭﺧﺘﻲ

ﻓﻘﻂ

ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ

ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ

ﺷﻬﺮﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻛﻨﺪ ...

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۴/۱۶

تو برای من

تعریف زندگی بودی

من برای تو

یک نردبان بلند!

گاهی ارتقاع،

پست ترین جای زمین است...

جایی که تو ایستاده ای

fardin66
fardin66
۱۳۹۴/۰۴/۱۶

ای زنــــــــــــــــــــــدگی... توهرسازی بزنی... من پایکوبی میکنم... امــــــــــــــــا... یه چیزی یواشکی... بهت بــــــــــــــــگم... خیــــــــــــــــــــــلی بــــــــــــــــــــــی معرفــــــــــــــــــــــتی...!!!

unerground2
unerground2
۱۳۹۴/۰۴/۱۵

+5

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۴/۱۵

به من حق بده به رویم نیاورم که چقدر دوستت دارم!

من همیشه هرچه را دوست داشته ام از دست داده ام

به من حق بده از روزهایی که نباشی بترسم

روزهایی که نیستی نابودم می کند

و جای خالی ات حتی با صدای هق هق هایم پر نمی شود

من می ترسم از نبودنت ..

از نحسی سرنوشتم که تو را از من بگیرد ..

این نامه را درست زمانی می خوانی که مرده ام

درست زمانی که ترسم از جوهر خودکارم ریخته است

و می توانم عاشقانه بنویسم :

تمام این سال ها دیوانه وار عاشقت بودم !

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۱۴

حفظ کن فاصله را تا به تو عادت نکنم
به زن ِ توی غزل هات حسادت نکنم
حرف ها دارم وُ یک عمر نباید بزنم
طبق معمول برو زود، که فرصت نکنم

طبق معمول عذابم بده تا شک نکنم
عاجزم، پیش تو احساسِ شهامت نکنم
زندگی بیشتر از ظرفیتم طول کشید …
دور کن اسلحه را تا که حماقت نکنم !

با خودم قهرم وُ تصمیم گرفتم دیگر-
از همین ثانیه با آینه صحبت نکنم
شازده* ! پیش تو وُ اینهمه آدم تنهام
در زمین کاش از امروز اقامت نکنم

آسمانی تر از آنی که کنارت باشم
حفظ کن فاصله را تا به تو عادت نکنم

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۳/۲۴

آرام دلم!

امشب، شام غریبان عاشقانه من و تو است.

به یادت مثل شمع می سوزم و ذره ذره وجودم آب می شود.

تو هم به یاد بی تابی هایم شمعی روشن کن و بگذار مثل من بسوزد.

مهربانی باران!

یادم کن در هر شبی که بی ستاره شد.