بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
از چی بگم برات
- تعداد نظرات : 3
- ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۲/۳۰
- نمايش ها : 325
میگی بازم كنار همدیگه واژه بچین ؟
راجب چی ؟؟ .. باشه بشین
چشاتو باز كن یه لحظه مال من باش
یه لحظه بیا توی حس و حال من باش
پس میكروفونو به دست من تو بده بگم
از این زمونه و از دلی كه تكه تكست
هر آهنگ منم مساوی ذكر یك درد
جز اینم ندارم یه فكر بهتر
از جومونگی بگم كه شده سنبل رشادت
ایران براش شده مث صندوق تجارت
پس هنرمند وطن الان كجاس نیس ؟
اون تو زیرزمین میخونه چون كه مجاز نیس !
از چی بگم برات ؟
انتظار داری چه چیزی از جیب من در آد ؟
به جز كاغذ سفید پاره خب آره رفیق
حرف توشه ولی با خودكار سفید
تو هم مثل منی تو هم كم درد نداری
درد اصلیت اینه كه تو همدرد نداری
من كسی نیستم با این زخما دردم بگیره
ولی این اشكها رو كی میخواد گردن بگیره
از چی بگم خدا از این بنده های خسته
از این همه درد تموم دنده هام شكسته
خنده هامو نبین این خنده هام یه چسبه
رو لبم این منم با یه ردپای خسته
از چی بگم بگو از یه روح زخمی
كه باید یه تنه بره تو قلب كوه سختی
از روزایی كه خط خوردن توی تقویم
خبر میدن از یه اشتباه رو به تخریب
از چی بگم از بچه های پایین شهر
كه غذا واسه خوردن دارن ماهی یه شب
اون كه تنها دلیل خوابش به عشق فرداست
تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست
یا كه بگم از اون رفقای كاخ نشین
كه هستن تو واردات كالای ساخت چین
تو به من اینو بگو من از چی بگم خب
ما گفتیم و تموم دردا ریشه كن شد ؟
از چی بگم برات شاید قصه دوس داری
مث قصه ی اون همكلاسیان روستایی
اگه قصه تلخه گناهه واقعیت
داستان نرگس و گلای باغ میهن
كه نشستن با صد چرا و افسوس كاشكی
یه بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم
چراغ افتاد توی كلاس و گر گرفت
آتشی كه پوست بچه ها رو مث گرگ گرفت
یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت زود
بدویین سمت در ولی درم قفل بود
چشام خشك شد یه كم بهم اشك بده ایزد
این بچه ها با كدوم دست مشق بنویسن
كودكی مرد در راه كلاسی كه
سوخت و منتظر یه جراح پلاستیكه
یاس نمیخواد ته قصه رو هرگز ببنده
چون باز دلش میخواد كه نرگس بخنده
از چی بگم كه صبح نشده غروب زد
تو قلب بچه های مدرسه ی درودزن
غصه نخور صدامو بشنو از توی خونت
من صداتو به گوش همه میرسونم
از چی بگم دلی كه فقط اسمش دله ؟
یه عمری كه نصفش اشكه نصفش گله
یا از روح توی زندون كه جسمش وله
آدم مجبوره كه با شرایط وقفش بده
از چی بگم بگو از یه روح زخمی
كه باید یه تنه بره تو قلب كوه سختی
ولی قسم به خدا قسم به روح تختی
كه من بدون ترس میرم به سوی تقدیر
خیلی خشنه زندگی ولی حوصله كردم
تو فشن زندگی من یه مدل دردم
ولی دفتر گذشته هامو ذره ذره كردم
و اومدم جلو كه پی دردسر بگردم
چ صدایی داریا هههه
مرسی خیلی قشنگه