دیوار کاربران
47atena
۱۳۹۳/۰۱/۳۰
دوست خوبم ی بلاگ جدید و متفاوت ( عشق از نظر متولدین 12 ماه سال ) خوشحال میشم |
|
OMID_BF
۱۳۹۳/۰۱/۳۰
زندگی مثل یک استکان چــــــای است! |
|
saeid_tehranchi
۱۳۹۳/۰۱/۲۹
خپشحال میشم سر بزید |
|
mhm
۱۳۹۳/۰۱/۲۹
بلاگ جدیدم با عنوان تفاوت کادویی روز زن و مرد می باشد |
|
esmaiel
۱۳۹۳/۰۱/۲۹
گاهی زمانه فرصت یادکردن دوستان را از ما میگیرد،ولی مهرشان راهرگز!............ |
|
babk
۱۳۹۳/۰۱/۲۹
انسانهای بزرگ قیـافه ای بزرگ ندارند |
|
๓คh๓໐໐໓
۱۳۹۳/۰۱/۲۹
انسان های احساسی را باید قرنطینه کرد! |
|
Mohammadhadiyeganeh
۱۳۹۳/۰۱/۲۸
کسی به فکر گل ها نیست کسی به فکر ماهی ها نیست کسی نمی خواهدباور کند که با غچه دارد می میرد که قلب با غچه در زیر آفتاب ورم کرده که ذهن با غچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی می شود وحس باغچه انگارچیزی مجردست که در انزوای با غچه پوسیده ست حیاط خانه ما در انتظار بارش ناشناس خمیازه می کشد کاش از شاخه سر سبز حیات گل اندوه مرا می چیدی کاش در شعر من ای مایه عمر شعله راز مرا می دیدی |
|
Mohammadhadiyeganeh
۱۳۹۳/۰۱/۲۸
رصت آیینه ها در پشت در مانده است روشنی را می شود در خانه مهمان کرد می شود در عصر آهن آشناتر شد سایبان از بید مجنون٬ روشنی از عشق می شود جشنی فراهم کرد می شود در معنی یک گل شناور شد مهربانی را بیاموزیم موسم نیلوفران در پشت در مانده است موسم نیلوفران٬یعنی که باران هست یعنی یک نفر آبی است موسم نیلوفران یعنی یک نفر می آید از آن سوی دلتنگی می شود برخاست در باران دست در دست نجیب مهربانی می شود در کوچه های شهر جاری شد می شود با فرصت آیینه ها آمیخت با نگاهی با نفس های نگاهی می شود سرشار از رازی بهاری شد.... |
|
Mohammadhadiyeganeh
۱۳۹۳/۰۱/۲۸
هرگز نخواب کوروش دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد کارون ز چشمه خشکید، البرز لب فرو بست حتی دل دماوند، آتش فشان ندارد دیو سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت رستم در این هیاهو، گرز گران ندارد روز وداع خورشید، زاینده رود خشکید زیرا دل سپاهان، نقش جهان ندارد بر نام پارس دریا، نامی دگر نهادند گویی که آرش ما، تیر و کمان ندارد دریای مازنی ها، بر کام دیگران شد نادر، ز خاک برخیز، میهن جوان ندارد دارا کجای کاری، دزدان سرزمینت بر بیستون نویسند، دارا جهان ندارد آییم به دادخواهی، فریادمان بلند است اما چه سود، اینجا نوشیروان ندارد سرخ وسپید و سبز است این بیرق کیانی اما صد آه و افسوس، شیر ژیان ندارد کو آن حکیم توسی، شهنامه ای سراید شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد هرگز نخواب کوروش، ای مهر آریایی بی نام تو، وطن نیز نام و نشان ندارد. |