متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - mhm

mhm
يارب عجب حالي را در وجود من گذاشته اي حالي كه مرا توان گفتنش نيست ((عاشقتم خدا))
3781
  • جنسیت : مرد
  • سن : 100
  • کشور : ایران
  • استان : تهران
  • شهر : تهران
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : انتخاب كنيد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : رفتم
  • شوخ طبعی : خیلی شوخ طبع
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : خدا
  • ماشین من : دارم
  • آدرس وبلاگ : دارم
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : ملی
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : يارب عجب حالي را در وجود من گذاشته اي حالي كه مرا توان گفتنش نيست ((عاشقتم خدا))
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 31025_headqo3a9zsr86h55gjd7s2heg74729rdeztts.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری،

که آدم نه خودش می داند دردش چیست و نه هیچ کس دیگر،

فقط می داند که هر چه هوا سردتر می شود ...

دلش آغوش گرم می خواهد ...



+5

10 سال پيش

کاش بودن ها را قدر بدانیم به خدا قسم نبودن ها همین نزدیکیست..!


10 سال پيش

به سلامتی ایرانسل که به ادم میفهمونه:

قبول کردن بعضی پیشنهاد ها فقط از اعتبار ادم کم میکنه...

10 سال پيش

خاطرات،چوبهای خیسی هستند که با آتش زندگی نه میسوزند و نه خاکسترمیشوند!

+5

10 سال پيش

چــــــــــــــــرا دوباره برمیگردی؟
مومن
نبـــــــــش قــــــــــــبر گناه است
بفــــــــــــــــــهم

+5


sɐɥɐɹ

10 سال پيش

دیشب برامون مهمون اومده بود، داداشم برگشته به بچه سه سالشون میگه: وای این چقد زشته ^_^، تو میتُرشی حتمن
بچهه هیچی نگفت ...
یه پنج دقه گذشت، دوباره داداشم گفت: این دختره چرا کچله؟
بازم بچهه زیر چشمی نگاه کرد هیچی نگفت ...
آخرش داداشه گفت: زبونتُ گربه خورده که جواب نمیدی؟
یهو بچهه خیلی خونسرد جواب داد: نه! دایورتی

داداشم

+5