بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
قسمت همین بود
- تعداد نظرات : 5
- ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۴/۲۶
- نمايش ها : 313
دیروز تو حیاط نشسته بودم داشتم خاطراتمو ورق میزدم که یهو
یه بچه گنجشک از کنار صورتم با سرعت رد شد وچند قدم اونورتر زمین افتاد
تو این فکر بودم که پاشم و بچه گنجشک زخمی رو بزارم رو یه جای بلند
که مامان باباش ببرنش
آخه بیچاره ها رو سرش عین دیوونه ها بالا پایین میپریدن
که یهو نمیدونم این گربه ور پریده از کجا پیداش شد گنجشک بیچاره رو به دهن گرفت و
دو پا داشت دوتای دیگه قرض کرد و فرار کرد دنبالش رفتم ولی دیگه خیلی دیر بود
شاید اگه چند لحظه زودتر رفته بودم پیشش الان اون بچه گنجشک زنده بود
خیلی ناراحت کننده بود واسم
چرا باید بعضی از آدما قربانی آدمای دیگه بشن ؟
چرا اون گنجشک خرده شد (مرد) که اون گربه سیر شه (زنده بمونه)
هر چند اون روز مرگ اون گنجشک توسط اون گربه نوشته شده بود شاید اگه من از دست اون گربه نجاتش میدادم
همون روز یه جای دیگه توسط همون گربه خورده میشد
مرگ حق و همیشه و هر لحظه و هر جا با ماست
بله درسته ... مرسی باشی ...
mer30
آخ آخ آخ
واقعا خیلی ناراحت کننده س ولی کاریش نمیشه کرد