ساده پا پَس می‌کشم

هرچند

هیچوقت پای من وسط نبود . . .

+5

سلام از شما رسمأ دعوت به عمل آمده...........
هر وقت فهمیدی............
http://www.hamkhone.ir/member/39302/blog/view/132957/
تاریخچه تلخ یک کشور.....
http://www.hamkhone.ir/member/39302/blog/view/132872--/

وقتی که نیست

بادیدن هر صحنه عاشقانه ای

احساس یک پرانتز را دارم

که همه ی اتفاقات خوب خارج از آن می افتد ....

دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد

خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم

حسین پناهی

می روم
بدون بوس خداحافظی
.
تب دار ست این سنگ
مثل من
.
چشمهایم را
می بندم
.
برای آخرین دیدار
.
آرزو کن
کنارت
بمیرم...
.
"آمین"

همه جا هستی
درنوشته هایم
در خیالم
در دنیایم
تنها جایی که باید باشی و ندارمت کنارم است

به بعضیا باس گف:
رفتـــــــی؟!!
<<حیـــف شد..>>
اوسکل خوبی بودی
6

من روز خویش را با آفتاب خیال تو

که از مشرق رویا دمیده است

آغاز می کنم

برای تو می نویسم و تو با دل بخوان

با تو راه می روم در امتداد آرزو و حرف می زنم

وز شوق این فکر محال:

که دستم به دست توست!

جای راه رفتن

پــــــــرواز می کنم!

آن لحظه ها که مات ، ورق میزنم خیالم را میان تنهایی ام

یا در میان جمع

خاموش می نشینم:

ملودی نگاه تو را زمزمه می کنم

گاهی در میان ازدحام دردهایم

غیر ازتو , هر چه هست را فراموش میکنم..

چطوری پسرک

گذشته من گذشت !



حتی می توانم بگویم در گذشت !



و من برایش ماهها و روزها سوگواری و سکوت کردم !



خاطراتم را زیر و رو کردم و ای کاش های فراوان گفتم !



ولی دیگر بس است !



من به آرزوهای شیرینم می اندیشم !



من به شروعی دیگر می اندیشم...