مردی زنی بگرفت به روز پنجم فرزندی بزاد مرد به بازار رفت و لوح و دواتی بخرید او را گفتند این از بهر چه خریدی گفت طفلی را که پنج روزه زایند سه روزه مکتبی شود
عبید زاکانی
- جنسیت : مرد
- سن : 32
- کشور : ایران
- استان : کرمان
- شهر : اقلید
- فرم بدن : متوسط
- اندازه قد : 1.80
- رنگ مو : مشکی
- رنگ چشم : مشکی
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : بدم میاد
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : کارشناسی
- نوع رشته : علوم تجربی
- درآمد : متوسط
- شغل : شبکه کامپیوتر
- وضعیت کار : تمام وقت
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : هیچکدام
- خدمت : رفتم
- شوخ طبعی : متوسط
- درباره من :
تنهایی راه رفتن سخت نیست ولی وقتی ما این همه راهو با هم رفتیم تنهایی برگشتن خیلی سخته....!
من شخصی حرفه ای در زمینه شبکه کامپیوتر - علایق من : به دنبال لیلی
- ماشین من : دارم
- آدرس وبلاگ : cci.ir
- غذای مورد علاقه : shdv
- ورزش مورد علاقه : والیبال
- تیم مورد علاقه : ملی
- خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
- فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
- حالت من : کنجکاو
- فریاد من : تنهایی راه رفتن سخت نیست ولی ما این همه راهو با هم رفتیم تنهایی برگشتن سخته....!
- اپراتور : همراه اول
- نماد ماه تولد : اردیبهشت
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : 39302_headqhuv2nrnz3bz1kpkvfopdkmaudmc9p9ozt.jpg
- آهنگ پروفایل : http://up.hamkhone.ir/6/f35e225b8056c28994c0675751bd5800.mp3
زنی نزد قاضی رفت و گفت: این شوی من حق مرا ضایع میسازد و حال آنکه من زنی جوانم. مرد گفت: من آنچه توانم کوتاهی نکنم. زن گفت: من به کم از پنج مرتبه راضی نباشم! مرد گفت: لاف نزنم که مرا بیش از سه مرتبه یارا نباشد! قاضی گفت: مرا حالی عجب افتاده است، هیچ دعوی بر من عرض نکنند مگر آنکه از کیسه من چیزی برود! باشد آن دو مرتبه دیگر را من بر گردن گیرم!! عبید زاکانی
بی حسین بن علی احساس پیری می کنم
نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم
گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟
گفتم از آینه ی دل گردگیری می کنم
شیر و خر توجنگل قدم میزدن که یه دفعه شیر یه نعره کشید و کل جنگل ساکت شد!گفت: ابهت روحال کردی؟
خر شیر رو به نزدیک شهر برد وگفت: حالا نعره بکش
شیر نعره ای بلند کشید و کل شهر بلند گفتن:کیـــــره خــــر!!!
خره یه نگاه کرد و گفت: ابهت رو حال کردی؟!
عید شما مبارک
خوشحال میشم سری بزنید نظر بدید
http://www.hamkhone.ir/member/62786/blog/view/229741/
http://www.hamkhone.ir/member/62786/blog/view/229740/