بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
نیمه شب & خیابان تهران & حرم امام رضا ع...... رفلش 15 دقیقه ای
- تعداد نظرات : 8
- ارسال شده در : ۱۳۹۵/۰۶/۱۲
- نمايش ها : 601
باز هم خیابون تهران
داری به ورودی خیابون تهران نزدیک میشی،
با زحمت تمام افکار مزاحمت رو میریزی بیرون،
از ورودی خیابون وارد صحن آقا میشی،
با احترام و ادب می ایستی و از لابه لای دیوارها و گلدسته ها چشمت رو با گنبدش آشنا میکنی...
سلام امام رضا
قدم قدم زدنت توی صحن بزرگ شروع میشه
قدم قدم زدنت اینجا فرق داره
سبک قدم میزنی
با هر قدمی آرامشی به وجودت میرسه
چشمت به گنید آقاست
از ایوان آینه کاری شده گذر میکنی،
به خودت میگی باید از آینه شکسته های آینه کاری هایت یاد بگیرم تا مانندشون شکسته بشم.
چوری دیگه ای میشه زیارت وقتی شکسته دل بری حرمش
وارد صحن اصلی میشی،
قدم قدم به سمت پاتوق همیشگیت زیر ایوان کوچیک دنج،
بدون اینکه در پی صندلی باشی
روی سنگ فرش صحنش با کمایل میل میشینی
زانوهاتو بغل میکنی
حرفی نداری به زبون بیاری
نگاهت همه چی رو میگه
از اون زبون پر حرف دیگه خبری نیست
اینجا جای زبون ریختن دل است.
تمرکز میکنی
چشم هایت رو میبندی
حرف هایت رو میزنی
چه خوب که شنونده حرفایت امام رضا ست
با صدای پای زائراش چشمانتو باز میکنی
از جات بلند میشی...سلامی میدی به امام رضا...
و میری از حرمش بیرون...
تا کی شود دوباره همنشین این ایوان دنج بشی.
.
.
.
.
.
taghdim be hamey doustan gerami
mahdi
و اینکه حسش واقعی بود، انگار که از ته دل نوشته شده باشه
@};-
ممنون از شما...
یه حضور و مسیر واقعی و همیشگی داشتم که با کلمات تا حدودی به تصویر کشوندم... البته دیگه خبری از این رفتن ها نیست...
چقدر قشنگ بود...
و اینکه حسش واقعی بود، انگار که از ته دل نوشته شده باشه
دلم تنگ شد
آنچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند...
زیبا و دلنشین
التماس دعا
بسیار زیبا
ممنون
سلام آقا