دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۸/۲۲

مســــت عشقـــــــم... مســــــت شوقــــــــــــم... مســــــــت دوســــــــــــــــت... مست معشوقی که دنیا مست اوست...

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۸/۲۲

دستام سرده

چشام خسته

حرفام تلخه

صورتم خیسه

پلکام, سنگین خوابه

لبم, خشکه از بوسه

صدام گرفته, از جیغه

دلم بالا اومده, از کینه

دلم پر از درده

گلوم پر از بغضه

زمزمه هام همه ای کاشه

فکرام همه از پایانه

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۸/۲۲

یک وقتایی آدم اونقدرتنهاست که آرزوداره یکی صداش کنه



حتی اشتباهی...

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۸/۲۲

شیشه های شکسته تعویض میشوند..........
پل های شکسته"تعمیر...........
وانسانهای شکسته"فرااااااااااموش.........

pesareiran
pesareiran
۱۳۹۴/۰۸/۲۲

شبی از دست نور افشان مهتاب

بسیمای جهان می ریخت سیماب

ستاره ُدر فلک چشمک زنان بود

قمر تاجی بقرق آسمان بود

نسیم گل افشان هر سو گذر داشت

زمین و آسمان لطف سحر داشت

مهی با من در آن مهتاب شب بود

مرا لبهای جان بخشی به لب بود

ز ذست غم ُنجاتم داد آن شب

لبش ُآب حیاتم داد آن شب

مرا آن شب دو مه در پیش رو بود

یکی خاموش ُیکی در گفتگو بود

مرا همچون هلالی بود آغوش

درونش کوکبی سیمین بنا گوش

همه رنج جهان رفت از تن من

چو دستش حلقه شد بر گردن من

نگاهش با نگاهم راز می گفت

سخنها چشم او با ناز می گفت

به چشمم اشک شادی حلقه زن بود

که دلدارم نبود اوُ جان من بود

نمایاند تا به من آن بدن را

بدور افکند ُ آن گل ُ پیرهن را

دلم از شوق آن تن رفت از دست

تن او رونق مهتاب بشکست

تن او خرمنی بود از گل یاس

دلم افتاد از شوقش به وسواس

گل من دلبرانه ناز می کرد

لبش را غنچه آسا باز می کرد

بر آن بودم که در پایش بمیرم

ز وصلش داد هجران را بگیرم

بدو گفتم که:که ای ماه شب افروز

که از روی تو یابد روشنی ُروز

مرا از دوریت بی تاب کردی

کجا بودی؟ دلم را آب کردی

کجا بودی که بینی شام تارم

گهر ریزان دو چشم اشکبارم؟

گواهم مرغ شب در زاری من

قمرُ آگاه از بیداری من

ز گفتارم ُدو چشمش شد غم آلود

گل رویش ُز اشکش شبنم آلود

بگفت: ای بی خبر از شهر رازم

کجا بودت خبر از سوزو سازم؟

که من هم در غمت بی تاب بودم

ز گریه در میان آب بودم

بگفتم: روز من بدتر ز شب بود

تنم هرشب میان سوز و تب بود

به پاسخ گفت: یار گرم گفتار

سخن از حال گوُ بگذشته بگذار

بگفتم: با وصالت غم ندارم

بگفتا:من هم از تو کم ندارم

بگفتم:بوسه باشد مطلب من

بگفتا: این تو این هم لب من

بدو گفتم: چه نوشم در جوانی؟

بگفت: از لعلم آب زندگانی

بگفتم:درد هجران را دوا کن

بگفت: از وصل ُکامت روا کن

بت افسونگر من ناز ها کرد

میان ناز ها کامم روا کرد

در آغوشم به مستی رفت در خواب

چو طاوسی که آرامد به مهتاب

چه خوش باشد که بعد از انتظاری

به امیدی رسد امیدواری

amir_sakett
amir_sakett
۱۳۹۴/۰۸/۲۲

عششقمی توووووو!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
جمله ی فوق چندتا نقطه داره؟؟

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۸/۲۱

زمستان ماه با طراوت و زیبای است

کمتر از بهار نیست ماه سرد وساده

با چهره ی گشاده ماه مهربانی

با انگیزه ی سر شار از انرژی

ما سردی های ماه اسفند را

با نفس های گرم تو بهار خواهیم کرد

ماه اسفند ماه خواهش است ماه جوشش است کمتر از بهار نیست

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۸/۲۱

من آنی نیستم که بی عشق زندگی را سر کنم

آنگاه که در رویایی عاشقانه هستم

وچشمانم را میگشایم وعشق رویایی ام را در تو میبینم

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۸/۲۱

فقط برای خـــــودم هســتـــــم مــَــــنـــــــ

خــــودِ خــــــــــــودم

نه زیـــبـــایــــــــم و نــــه عـــروســـکـــــــی

و نـــه مـــحــتــــاجِ نــــگــــاهـــــی

برای تـــو کـــه صـــورت هـــای رنـــگــــ شـــده

را مــــی پــــرسـتــی نــــه ســـیــرتـــِـ آدم هــا را

هــــیــــچ نـــدارم !!! راهــتـــ را بـــگــیــــر و بــــرو

حــوالــــی مــَـنــــ تــوقــفــــ مــمــنـــوع اســـتـــــ !

amir_sakett
amir_sakett
۱۳۹۴/۰۸/۲۱

باید خوابید!!!

در رختخواب

لحاف هم زیباست!!!

آسمان پر از ستاره

صدای خاله ستاره

تشک هم زیباست

عروسک خرس شاسخین در آنجا در رویا!!!

(معری از امیرساکت)