دیوار کاربران


mohsendostan
mohsendostan
۱۳۹۲/۰۴/۰۲

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

معنی کور شدن را گره ها می فهمند

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین

قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن

چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا

مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا

قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند

Iman72
Iman72
۱۳۹۲/۰۴/۰۲

ﻋــﺎﺩﺕ ﻣﯿــﮑﻨﻢ ﺑــﻪ ﺩﺍﺷــﺘﻦ ﭼﯿــﺰﯼ ﻭ ﺳــﭙﺲ ﻧﺪﺍﺷــﺘﻨﺶ

، ﺑــﻪ ﺑــﻮﺩﻥ ﮐﺴــﯽ ﻭ ﺳــﭙﺲ ﺑــﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧــﺶ ،

ﺗﻨــﻬﺎ ﻋــﺎﺩﺕ ﻣﯿــﮑﻨﻢ ، ﺍﻣــﺎ ﻓــﺮﺍﻣــﻮﺵ ... ... ﻧــﻪ !

sonamy2013
sonamy2013
۱۳۹۲/۰۴/۰۱

تازه فهمیدم چرا پشت سر مرده ها آب نمی ریزند …

چون این دنیا ارزش برگشتن ندارد …

sonamy2013
sonamy2013
۱۳۹۲/۰۴/۰۱

گاهی آدم احساس می کند
این جمله
«گریه مال مرد نیست»
را یک آدم نامرد ساخته
تا مرد ها را از درون ویران كند . .

sonamy2013
sonamy2013
۱۳۹۲/۰۴/۰۱

يك راه بودم . . .

در هزار راه گم شده ام. . .

اينجا جاي ايست كه

تنهايي را با" يك نخ سيگار " تعريف مي كنند . . .

sonamy2013
sonamy2013
۱۳۹۲/۰۴/۰۱

در و دیـوار اتــاقــمـ بــویِ خــون میــدهــد
مــن امشــب

تـمـامـ وابـستـگـے امـ
بــه تــو را
بــه تـیـغ کـشـیـده امـ!

sonamy2013
sonamy2013
۱۳۹۲/۰۴/۰۱

خدايا . . .

تو هم بدهكارم نباشي . . .

من بدهكار حرف هاي نا گفته ام . . . .

sonamy2013
sonamy2013
۱۳۹۲/۰۴/۰۱

. . . بــــــــــه مَن مجوز چـــــــــــاپ نمی دهند
. . . میگویند داستانی کـِه نوشته ای
!!! قابل باور نیست
. . . اما من فقط خاطراتَــــــــــم را نوشتمـ

sonamy2013
sonamy2013
۱۳۹۲/۰۴/۰۱

امروز گريه اي دوستم را ديدمــ‌ . . .

بهم ميگفـت

مهـدي من رفتم سربازي" مرد" بشـــــم بيام كنارش !!!

ولي . . .

وقتي اومدم ديدم " عشقــم " زن شده . . .

mohammad7374
mohammad7374
۱۳۹۲/۰۴/۰۱

نه من دستهایش را رها میکنم ....

نه او دلش می آید از من جدا شود....

همیشه و همه جا با همیم ...

من و تنهایی...