دیوار کاربران


parsik
parsik
۱۳۹۲/۱۱/۲۹

وقتی نیست نباید اشک بریزی
باید بگذاری بغض ها روی هم جمع شوند و جمع شوند
تا کوه شوند ، تا سخت شوند ،
همین ها تو را میسازد
سنگت می کند درست مثل خودش !
باید یادت باشد حالا که نیست
اشکهایت را ندهی هرکسی پاک کند …میدانی؟
آخر هرکسی لیاقت تو و اشکهایت را ندارد...

amir107
amir107
۱۳۹۲/۱۱/۲۹

عاقبت یک روز که نزدیک است ،

از دنیایی که در آن بی تو مرده ام زنده خواهم شد ،

به سویت خواهم دوید و تا ابد در آغوشت جان خواهم داد !

دلم “آرامش” وارونه میخواهد :

“ش م ا ر ا ” . . .

honeybr3
honeybr3
۱۳۹۲/۱۱/۲۹

+
5
+
دومین رای
ولی بازم اولم
خوش اومدی به دنیای ما

Kaveh33
Kaveh33
۱۳۹۲/۱۱/۲۹

پشت شیشه برف میبارد

پشت شیشه برف میبارد

در سکوت سینه ام دستی

دانه اندوه میکارد

مو سپید آخر شدی ای برف

تا سرانجامم چنین دیدی

در دلم باریدی ... ای افسوس

بر سر گورم نباریدی

چون نهالی سست میلرزد

روحم از سرمای تنهایی

میخزد در ظلمت قلبم

وحشت دنیای تنهایی

دیگرم گرمی نمی بخشی

عشق ای خورشید یخ بسته

سینه ام صحرای نومیدیست

خسته ام ‚ از عشق هم ... خسته

غنچه شوق تو هم خشکید

شعر ای شیطان افسونکار

عاقبت زین خواب درد آلود

جان من بیدار شد بیدار

بعد از او بر هر چه رو کردم

دیدم افسون سرابی بود

آنچه میگشتم به دنبالش

وای بر من نقش خوابی بود

ای خدا ... بر روی من بگشای

لحظه ای درهای دوزخ را

تا به کی در دل نهان سازم

حسرت گرمای دوزخ را ؟

دیدم ای بس آفتابی را

کو پیاپی در غروب افسرد

آفتاب بی غروب من !

ای دریغا در جنوب ! افسرد

بعد از او دیگر چه میجویم ؟

بعد از او دیگر چه می پایم ؟

اشک سردی تا بیافشانم

گور گرمی تا بیاسایم

پشت شیشه برف میبارد

پشت شیشه برف میبارد

در سکوت سینه ام دستی

دانه اندوه میکارد

Kaveh33
Kaveh33
۱۳۹۲/۱۱/۲۹

شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردنست

روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست

متن خبر که یک قلم بی‌تو سیاه شد جهان

حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست

چون تو نه در مقابلی عکس تو پیش رونهیم

اینهم از آب و آینه خواهش ماه کردنست

نو گل نازنین من تا تو نگاه می‌کنی

لطف بهار عارفان در تو نگاه کردنست

ماه عباد تست و من با لب روزه دار ازین

قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست

لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن

چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردنست

غفلت کائنات را جنبش سایه‌ها همه

سجده به کاخ کبریا خواه نخواه کردنست

از غم خود بپرس کو با دل ما چه می‌کند

این هم اگر چه شکوه‌ی شحنه به شاه کردنست

عهد تو (سایه) و (صبا) گو بشکن که راه من

رو به حریم کعبه‌ی "لطف آله" کردنست

گاه به گاه پرسشی کن که زکوة زندگی

پرسش حال دوستان گاه به گاه کردنست

بوسه‌ی تو به کام من کوه نورد تشنه را

کوزه‌ی آب زندگی توشه راه کردنست

خود برسان به شهریار ای که درین محیط غم

بی‌تو نفس کشیدنم عمر تباه کردنست

" شهریار "

saeidbsaeid
saeidbsaeid
۱۳۹۲/۱۱/۲۸

سلام
تو بلاگم میزبان همه هستم
هرکی دوس داره بیاد ، حتی نظر هم ندادین ، ندادین
ممنون

Kaveh33
Kaveh33
۱۳۹۲/۱۱/۲۸

قهوه ای تلخ بدون فال

نخی سیگار بدون آتش

موســـیقی بدون ترانه

شــاعری بدون شــعر

و من پشت میزی دو نفره بدون تو...

فرقی بین ما نیست...

همگی ما چیزی کم داریم!

mahsa1987
mahsa1987
۱۳۹۲/۱۱/۲۷

مهر دل ما مدام تقدیم شما / عمری که شود به کام تقدیم شما / پیدا نشد آن هدیه که در شان شماست / یک باغ گل یاس با سلام تقدیم شما.

+5