برای تنهایی خودم

کودکی ام زود تمام شد

جوانی ام زود شروع شد مشکلاتم زود آمدند

سختی ها زود آغاز شدند

بگذارید آلزایمر را هم زود شروع کنم

فراموش کنم همه جا و همه چیز و همه کس را

کودکی را آدمها را آرزوها را حسرت ها را

همه را فراموش کنم ؛جز یک عشق

جز یک پنجره و عروسک یادگار از عشق

که در آغوشش بگیرم و کنار پنجره بایستم

و هرکس از این آدمها کنارم آمد

فقط نگاهش کنم و با خود زمزمه کنم

چقدررررررر آشناست

می خواهم آلزایمر بگیرم ...

آخی آدم دلش کبابــــــــ میشه

ممنون

برایه تنهایی خودم

مرسی اجیه من

ما انسانها مثل مداد رنگی هستیم، شاید رنگ مورد علاقه یکدیگر نباشیم ،

اما روزی برای کامل کردن نقاشیمان دنبال هم خواهیم گشت…

به سلامتی تو عزیزم
بهترین ها رو برایت آرزو میکنم که لایق بهترین ها هستی

خیلی دیر اومدم بببخش

زیبا و مفهومی بود

دست گلت درد نکنه

امیدوارم همیشه موفق و سربلند باشید

به سلامتیه تنهایی که اگه تنها باشی 1 درد داری اما با بی لیاقت باشی 1000 درد داری

مرسی

تشکر ...

tnx

زیبا بود

پلک جهان می پرید
دلش گواهی میداد
اتفاقی می افتد
اتفاقی می افتد
و
فرشته ای از آسمان فرود آمد
تولدت مبارک


تولدت مبارک