متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


آقا من موندم این موادی که به شامپوبچه می زنن تا چشمو نسوزونه
چرا به شامپوهای ما نمی زنن ؟
.
.
چشم ما چشم گاوه آیا ؟

-------------------


ساعت ٥ صبح صدای مسیج گوشیم اومد.... با سختی ﭼﺸﺎﻣﻮﺑﺎﺯﻛﺮﺩﻡ ﺧﻮﻧﺪﻡ دیدمﻧﻮﺷﺘﻪ:
.
.

قالیشویی مشهدی ماشاالله و پسران شعبه دیگری ندارد.
..
اینقده خوشحال شدم که نگو،
همش فكر ميكردم اينا چند تا شعبه ديگه هم دارن به من نمیگن.......!!

-------------

عاغا
فتانه خواننده قدیمی درباره آقاشون میفرمایند:

هم نامهربونه


هم آفت جونه

هم با دیگرونه

هم قدرم ندونه ندونه ندونه

هم دو رو و دو رنگه

هم خیلی زرنگه

هم دلش چه سنگه

هم با من میجنگه میجنگه میجنگه

از این کاراش خبر دارم

اما چه کنم دوستش دارم

ﻛﻠﻲ ﻫﻢ ﺑﺎ اﻳﻦ اﻳﺮاﺩﻫﺎﻱ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻗرمیداد

چقدر قدیميا بساز بودن ...

اصن خانم بودن

خانه دار بودن

زندگی جمع کن بودن

-------------------


عشق های امروزی شدن مثل شرکت های هرمی مثلا:

من یه مخاطب خاص دارم؛


.

.

.

.

.

.

.

.

مخاطب خاص منم شیش تا مخاطب خاص داره.......

---------------


چالش جدید منو بابام :
زمون ما بچه حق نداشت دست ب کنترل بزنه.
.

.
الان ۳ روز دارم قانعش میکنم بابا زمان شما کنترل نبود
میگه : خفه شو احترام که بود

-----------


سه جمله ای که احساس زنان را متحول میکند!





1) دوستت دارم.
2)ریختم به حسابت
3) چقد لاغر شدی


این آخری کشته هم داشته!

--------------


مزدور چیست؟
.
.

.
.
.
.
.
نوعی موز هست که
در مناطق دور یافت میشود...!!!
تا اکتشافات بعدی، یه هفته استراحت دارم

--------------


صب روز بعد توافق هسته ای رفتم نون بخرم هزار تومن دادم گفتم یه نون بده

.

.
.
.
.
.
.
.
.
گف چه خبرته اقا مگه میخوای نونواییو بخری!

------------


خالم می خواد پسرش رو بخوابونه توی اتاق من

یهو پسره می زنه زیر گریه که من عروسکم رو خونه جا گذاشتم


خالم برگشته می گه قربونت برم گریه نکن به پیمان می گم بیاد بجای عروسکت پیشت بخواب

حالا عروسکش چیه ؟

خـره شرکه!!!!

-----------

عاغا یه عتراف هولناک درباره خودم...

حضرت عباسی من تو زندگيم هر 3-4 سال يبار جدى ميشم،اونم برا گرفتن عكس 4*3
بقيه ش درحال مسخره بازيم

---------------


امروز هم کلاسیم تو حیاط خورد زمین پاش زخمی شد


بردمش دفتر بتادینو پنبه و چسبو این چیزا رو آوردم مثلن پانسمانش کنم
اون لحظه که بتادین رو ریختم رو زخمش یکم از رو پاش ریخت زمین
مدیر اومده . منم میگم مثلن امده از من تشکر کنه و اون دوستمو تسکین بده
اومد گفت کرررررررررررره خرررررررر بتادینو چرا رو زمین ریختی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/


معلم پدر دوم مننننن

-----------------

یه بنده خدا
قبض آب اومد براش یه میلیون تومان
گفت :




فکر کنم خدا بارون آخریه رو زده به حساب من. . .

-------------


ﻃﺮﻑ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ؛
ﺍﻣﺸﺐ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺗﻮ ﺑﺎﻟﮑﻦ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ!
.

.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﭼﻬﺎﺭﺗﺎ ﭘﺸﻪ ﺯﯾﺮﺵ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ:

---------


اعتراف میکنم...
تا 8 سالگی وقتی میرفتم دکتر و این چوب های کوچیکو دست دکتر میدیدم،همش به این فکر میکردم که این دکتر چه قدر بستنی میخوره!

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


kavehahmadi
ارسال پاسخ

مرسی خخ

wilson
ارسال پاسخ
siamak
ارسال پاسخ

خخخخخخخخخخ
عالیه بلاگت..مرسی

Hanna1414
ارسال پاسخ