بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
این خصوصیه ما چادر روش کشیدیم
- تعداد نظرات : 14
- ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۴/۱۹
- نمايش ها : 327
حاج آقای کافی نقل میکردند: داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشینهای شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود، اون موقع هم که روسری سرشون نمیکردن!
هی دقیقهای یکبار موهاشو تکون میداد و سرشو تکون میداد و موهاش میخورد تو صورت من. هی بلند میشد مینشست، هی سر و صدا میکرد.
میخواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه. برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش) گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟ بردار یکی بشینه. نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم: این خانم ماست.
گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟ همه خندیدند.
گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم... یهو یه چیزی به ذهنم رسید.
بلند گفتم: آقای راننده! زد رو ترمز. گفتم: این چیه بغل ماشینت؟
گفت: آقاجون، ماشینه! ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟!
گفتم: چرا؟! دیدم. ولی این چیه روش کشیدن؟
گفت: چادره روش کشیدن دیگه!
گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟
گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه میدونم! چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنه، انگولکش نکنه، خط نندازن روشو ...
گفتم: خب، چرا شما نمیکشی رو ماشینت؟
گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن. این ماشین عمومیه کسی چادر روش نمیکشه! اون خصوصیه روش چادر کشیدن!
منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم.
mcccc
ممنون از بلاگ زیباتون
جالب بود تشکر
جالب بود ممنون
زیبا بود دوست من
ممنونم
ممنون میشم به بلاگ مت هم سر بزنید
like
سپاس
قشنگ بود ممنون!!
ممنون از اینکه اومدین دیدین و نظر گذاشتین دوستان از بقیه هم که میان میبینن خواهش دارم که نظر بزارن
مرسی جالب انگیزناک بود
مرسییییییی عزیزم جالب بود لااااااااااااااااایک
خیلی جالب بود
ممنون واقعا لذت بردم.
جالب بود مرسی