دیوار کاربران


amirjon
amirjon
۱۳۹۳/۰۲/۰۷

همــــیشـه دقــیقآ وقـــــتی پـُر از حـــرفی

وقتـــی بغــــض میکـــُنی

وقتـــی دآغونــــی

وقــــتی دلــِت شکــــستـه

دقیقــــا همیـــن وقـــــتآ

انقــــدر حـ ـرف دآری کـــه فقــط میتونــی بگـ ـی :

“بیخـــیآل“…

arko
arko
۱۳۹۳/۰۲/۰۵

پسری ک تو را دوست داشته باشد تنت را عریان نمی کند بانو....

بلکه لباس عروس بر تنت میکند...

بفهم ,عشق اگر واقعا عشق بود,لذت آن بوسه بر پیشانی خیلی بیشتر از لب دادن بود...

اگر عشق واقعا عشق باشد همان دستانت را ک میگیرد حتی برای ی لحظه دیوانه ات میکند و از برق چشمانش مست میشوی احتیاج ب آغوشی و هم خوابی نیست ...

خلاصه رفیق سرت را درد نیاورم اگر عشقت مردانگی داشته باشد از دوری یکدیگر هم لذت می برید چون مطمأن هستی جایت در میان قلبش ثابت و دست نخوردنی ست....

لازم نیست هر روز هفت قلم آرایش کنی ک مبادا خوشگلتراز تو, دلش را ببرد . . .

خیالت تخت است که تو با همان قیافه و خود واقعی ات حاکم ذهن او هستی....

این مطمئن بودن از رابطه یعنی بالیدن به خود و افتخار کردن به سرنوشت ک ی مرد توی زندگی داری تا همیشه تکیه گاهته و یقین داری ک تنها انتخابش توی زندگی تو هستی و بس ...

Fereshteh
Fereshteh
۱۳۹۳/۰۲/۰۵

زن، زندگیـست
و
مـرد، امنیت

و چه خوب می شود وقتی

مـردی تمامِ مردانگیش را خـرجِ

امنیتِ زندگیـش کُند

و چه زیبـا می شود وقتی

زنی تمامِ زندگیش را خرج

غرورِ امنیتش کُند ...
+5

parvaneh8888
parvaneh8888
۱۳۹۳/۰۲/۰۵

خیلی وقتها
خیلی دیر آدمهای اطرافت را میشناسی....
آنوقت تازه یاد میگیری به خیلی ها بگویی
"لطفأ جلوتر نیا"

nostalgia
nostalgia
۱۳۹۳/۰۲/۰۵

• سلامی به گرمی فشردن برگ پاییز در دستان یک کودک گمشده
• : فرصت ها گشت تمام
• : ثانیه ها ی زندگی معکوس شدنی نیستن
• : من هم بی اختیار به تو خواهم گفت :
• : کجا رفت این همه دلواپسی های کودکی
• : شوق پریدن ها
• : زمین خوردن ها

saeid_tehranchi
saeid_tehranchi
۱۳۹۳/۰۲/۰۵

http://www.hamkhone.ir/member/19371/blog/view/108886--/
خوشحال میشم سر بزنی

nostalgia
nostalgia
۱۳۹۳/۰۲/۰۵

من از نگاه ماهی درتنگنای تنگ بی تاب میشوم
وز شرم این ستم که بدین تشنه میرود
انگار پیش دیده او آب می شوم
چون باد با شتاب از جا می پرم
زندانی حصار بلورین را
تا آبدان خانه خاموش می برم
آرام تر زبرگ, می بخشمش به آب
می بینم ازنشاط رهایی
در آن فضای باز پرواز می کند
آزاد , تیزبال , سبک روح , سرمست
بر زمین و زمان ناز میکند
تا در کشد تمامی آن شهد را به کام
با منتهای شوق دهان باز می کند
هرچند دیوار آبدان خزه بسته
پاشویه ها خراب , شکسته
وان راکد فسرده درین روزگار تلخ
دیگر به خاکشیر نشسته
این آبدان اگر نه بلورین
وین آب اگر نه روشن ,مانند اشک چشم
اما جهان او, وطن اوست
اینجا تمام آنچه موج می زند
پیوند ذره های تن اوست
آه ای سراب دور
ما را چه می فریبی
با آن بلور و نور....

peyman6969
peyman6969
۱۳۹۳/۰۲/۰۴

سلام دوست گلم ممنون میشم به بلاگ 1000 من سر بزنین



+5
http://www.hamkhone.ir/member/35782/blog/view/108490/

o__O
o__O
۱۳۹۳/۰۲/۰۴

آهای دخترک

روی دلت چادر بکش

اینجا به اندازه ای که " مرد " ندارد، نامرد دارد

Mohammadhadiyeganeh
Mohammadhadiyeganeh
۱۳۹۳/۰۲/۰۱

زندگی رسم خوشایندی است . زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ, پرشی دارد اندازه ی عشق. زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود. زندگی جذبه ی دستی است که می چیند.
زندگی نوبر انجیر سیاه, در دهان تابستان است. زندگی بُعد درخت است به چشم حشره. زندگی تجربه ی شب پره در تاریکی است. زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد. زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد. زندگی دیدن یک باغچه از شیشه ی مسدود هواپیماست. خبر رفتن موشک به فضا, لمس تنهایی ماه, فکر بوییدن گل در کره ای دیگر. زندگی شستن یک بشقاب است. زندگی یافتن سکه ی دهشاهی در جوی خیابان است. زندگی "مجذور" آینه است. زندگی؛ گل "به توان" ابدیت, زندگی؛ "ضرب" زمین در ضربان دل ما, زندگی؛ "هندسه"ی ساده و یکسان نفسهاست