توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
چهار سخن که زاهد را تکان داد...
- تعداد نظرات : 2
- ارسال شده در : ۱۳۹۲/۱۲/۱۹
- نمايش ها : 328
چهار سخن كه زاهد را تكان داد!
زاهدي گويد: جواب چهار نفر مرا سخت تكان داد . اول مرد فاسدي از كنار من گذشت و من گوشه
لباسم را جمع كردم تا به او نخورد . او گفت اي شيخ خدا ميداند كه فردا حال ما چه خواهد بود!
دوم مستي ديدم كه ...
افتان و خيزان راه ميرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نيفتي . گفت تو با اين همه ادعا قدم ثابت كرده
اي؟
سوم كودكي ديدم كه چراغي در دست داشت گفتم اين روشنايي را از كجا اورده اي ؟ كودك چراغ را
فوت كرد و ان را خاموش ساخت و گفت:تو كه شيخ شهري بگو كه اين روشنايي كجا رفت؟
چهارم زني بسيار زيبا كه درحال خشم از شوهرش شكايت ميكرد . گفتم اول رويت را بپوشان بعد با
من حرف بزن .
گفت من كه غرق خواهش دنيا هستم چنان از خود بيخود شده ام كه از خود خبرم نيست تو چگونه غرق
محبت خالقي كه از نگاهي بيم داري؟
نظرات دیوار ها
خیلی خوب بود مرسی
mamnon aziz