متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


رفتم که تو باور کنی......

نام تو را آوردمو دارم عبادت میکنم...

گرد نگاهت گشته ام دارم زیارت میکنم...

دستت به دست دیگری ، از این گذشته کار من...

اما نمیدانم چرا دارم حسادت میکنم...

رفتم کنار پنجره، دیدم تو را با....بگذریم

چیزی ندیدم این چنین دارم رعایت میکنم...

من عاشق چشم توام تو مبتلای دیگری...

دارم به تقدیر خودم چندیست عادت میکنم...

تو التماسم میکنی جوری فراموشت کنم...

با التماسم من تو را به خانه دعوت میکنم...

گفتی محبت کن برو...باشد خداحافظ ولی...

رفتم که تو باور کنی دارم محبت میکنم....

تقدیم به چشمای کسی که دوسم نداره....niyaz2212

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


Sogaand
ارسال پاسخ
ehsan238
ارسال پاسخ

اه اه اه خجالت بکش رفته که رفته

khanjaar_khoni
ارسال پاسخ

دیگه همه چی‌ تمومه از دنیات میرم

چشام ازت سیره نگامو از تو میگیرم



همون اول تو دلم کردی خونه

با نگات

نمیدونستم تکیه دادم به شونه‌های باد

حالا واست غریبم

من همون محمدم که یه دنیا عشق از خدا واست خریدم



تا وقتی‌ بودی آسمونه آبی رو داشتم

تو رفتیو منم این بازی رو باختم