بلاگ كاربران


 

خانم و آقایی درشهر میانه آذربایجان شرقی

میروند  به يكي از میادين شهر که کارگران در آن می ایستند تا به کار بروند.

میگویند به سه کارگر نیاز دارند ولی بیشتر از بیست هزار تومان برای یک روز کار به آنها نمیدهند خیلی ها عقب گرد میکنند و نمیروند

ولی از میان آن همه کارگر ... سه نفر که نیازمند بودند به ناچار برای بیست هزار تومان همراه آن زن و مرد میروند که کار کنند.

وقتی به خانه آن زن و مرد میرسند حسابی مورد پذیرایی قرار میگیرند سپس یکی از کارگران میگوید که کار ما را بگویید تا کار کنیم

صاحبکار میگوید ما کاری نداریم که انجام بدهید فقط چند لحضه صبر کنید تا دستمزدتان را بیاورم بدهم.

پس از دقایقی صاحب خانه با شش میلیون تومان پول نقد وارد اتاق میشود و به هر نفر از کارگران دو میلیون تومان میدهد و میگوید:

که این شش میلیون پول حج مان بود که انصراف دادیم و شما که به خاطر بیست هزار تومان مجبور شدید بیایید کار کنید حتما خیلی نیازمندید و

این پول را به شما میدهیم که شاید خدا هم از ما راضی باشد.

 

{به نقل از صفحه رسمی پرویز پرستویی در اینستاگرام}

 

 

Click here to enlarge

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


(:
ارسال پاسخ

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید

معشوق همین جاست بیایید بیایید

ممنون داداش رامین باگت عالیه

پریسا
ارسال پاسخ
๓คh๓໐໐໓
ارسال پاسخ
siamak
ارسال پاسخ

کار درستی کردن..خدا به عمرشون اضاف کنه..
مرسی رامین جون

Fereshteh
ارسال پاسخ

دمشون گرم

AZAD
ارسال پاسخ

خداوند کمی شانس نیز به ما بدهد