متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


mkhm
mkhm
۱۳۹۴/۱۰/۰۷

چه خوب می شد اگر ، اطلاعات را با عقل اشتباه نمی گرفتیم و عشق را با هوس

و حقیقت را با واقعیت و حلال را با حرام و دنیا را با عقبی و رحمان را با شیطان . .
__________________
کردار ناپسند خویش را با دارایی زیاد هم نمی توانی پنهان سازی . اُرد بزرگ

خدا پنداریست ! اما چه کسی است که این پندار را بیاشامد و نمیرد؟ . فردریش نیچه

ازدواج مثل اجرای نقش? جنگی است که اگر انسان یک مرتبه اشتباه نماید کارش تمام شده و دیگر جبران آن به هیچ صورت نمی شود . بورنز

با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد . بردون

mkhm
mkhm
۱۳۹۴/۱۰/۰۶

مهم بودن خوبه ولی خوب بودن خیلی مهم تره . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

فراموش نکن قطاری که ار ریل خارج شده ، ممکن است آزاد باشد

ولی راه به جائی نخواهد برد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

انتخاب با توست ، میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان

یا بگوئی : خدا به خیر کنه ، صبح شده . .

( وین دایر )

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر در کاری موفق شوی ، دوستان دروغین و دشمنان واقعی

بدست خواهی آورد . . .
__________________
قلب شکستن هنر انسان هاست ، گر شکستی قلبی

فردا میشکند دگری قلب تو را . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

.

زندگی کتابی است پر ماجرا ، هیچگاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز . . .

mkhm
mkhm
۱۳۹۴/۱۰/۰۵

دختر با نا امیدی و عصبانیت به پسر که روبرویش ایستاده بود نگاه می کرد کاملا از او نا امید شده بود از کسی که انقدر دوستش داشت و فکر می کرد که او هم دوستش دارد ولی دقیقا موقعی که دختر به او نیاز داشت دختر را تنها گذاشت از بعد از پیوند کلیه در تمام مدتی که در بیمارستان بستری بود همه به عیادتش امده بودن غیر از پسر چشمهایش همیشه به دری بود که همه از ان وارد می شدند غیر از کسی که او منتظرش بود حتی بعد از مرخص شدن از بیمارستان به خودش گفته بود که شاید پسر دلیل قانع کننده ای داشته باشد ولی در برابر تمام پرسشهایش یا سکوت بود یا جوابهای بی سر و ته که خود پسر هم به احمقانه بودنش انها اعتراف داشت تحمل دختر تمام شده بود به پسر گفت که دیگر نمی خواهد او را ببیند به او گفت که از زندگی اش خارج شود به نظر دختر پسر خاله اش که هر روز به عیادتش امده بود با دسته گلهای زیبا بیشتر از پسر لایق دوست داشتن بود دختر در حالت عصبی به پهلوی پسر ضربه ای زد زانوهای پسر لحظه ای سست شد و رنگش پرید چشمهایش مثل یخ بود ولی دختر متوجه نشد چون دیگر رفته بود و پسر را برای همیشه ترک کرده بود .
دختر با خود فکر می کرد که چه دنیای عجیبی است در این دنیا که ادمهایی مثل ان غریبه پیدا می شوند که کلیه اش را مجانی اهدا می کند بدون اینکه حتی یک تومان پول بگیرد و حتی قبول نکرده بود که دختر برای تشکر به پیشش در همین حال پسر از شدت ضعف روی زمین نشسته بود و خونهایی را که از پهلویش می امد پاک می کرد و پسر همچنان سر قولی که به خودش داده بود پا بر جا بود او نمی خواست دختر تمام عمر خود را مدیون او بماند ولی ای کاش دختر از نگاه پسر می فهمید که او عاشق واقعی است

mkhm
mkhm
۱۳۹۴/۱۰/۰۳

سبقت از سایه ها به بیشتر دویدن نیست
به سوی نور که باشی سایه ها در پس تواند حتی آنگاه که ایستاده ایی . . .


یک زن زیبا “چشم” را خشنود می کند و یک زن خوب “دل” را
اولی یک “جواهر” است و دومی یک “گنج” . . .

نه زمین باش و نه خاک ، که تو را خوار کنند
وانگهی ذهن تو را پر ز مردار کنند
آسمان باش که خلقی به نگاهت بخرند
وز پی دیدن تو ، سر به بالا ببرند

mkhm
mkhm
۱۳۹۴/۱۰/۰۲

شاید خدا خواسته است كه ابتدا بسیاری افراد نامناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را . به این ترتیب وقتی او را یافتی بهتر می توانی شكرگزار باشی .

به چیزی كه گذشت غم نخور ، به آن چه پس از آن آمد لبخند بزن .

همیشه افرادی هستند كه تو را می آزارند . با این حال همواره به دیگران اعتماد كن و فقط مواظب باش كه به كسی كه تو را آزرده دوباره اعتماد نكنی


خود را به فرد بهتری تبدیل كن و مطمئن باش كه خود را می شناسی قبل از آن كه شخص دیگری را بشناسی و انتظار داشته باشی او تو را بشناسد .

زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار ، بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد كه انتظارش را نداری
__________________
باد می وزد …

میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی

تصمیم با تو است . . .

mkhm
mkhm
۱۳۹۴/۰۹/۳۰

معلم یک کودکستان به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند . او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید ، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند.
فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به کودکستان آمدند .
در کیسهء بعضی ها 2 بعضی ها 3 ، و بعضی ها 5 سیب زمینی بود.
معلم به بچه ها گفت : تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند .
روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده . به علاوه ، آن هایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند .
پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند.
معلم از بچه ها پرسید : از اینکه یک هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید ؟
بچه ها از اینکه مجبور بودند ، سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند.
آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی ، این چنین توضیح داد :
این درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی که دوستشان ندارید را در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید . بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می کند و شما آن را همه جا همراه خود حمل می کنید . حالا که شما بوی بد سیب زمینی ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید ؟

mkhm
mkhm
۱۳۹۴/۰۹/۲۶

به حرفهایی که میخواهی بزنی دقت کن ؛

شاید همین حرفها ، دلی را ناخواسته برنجانند...

و

نسبت به حرفهایی که میشنوی بی دقت باش ، شاید از دهانی شنیده باشی

که قبل از حرف زدن به آن فکر نکرده

mkhm
mkhm
۱۳۹۴/۰۹/۲۲

هر چه بیشتر ، بدون انتظار پاداش به دیگران خدمت كنید
خیر و نیكی بیشتری به شما می رسد،
آن هم از جاهایی كه اصلاً انتظار ندارید.
شما تنها در صورتی حقیقتاً خوشبخت خواهید ش كه احساس كنید به دلیل خدمت به دیگران انسان با ارزشی د
هستید !!!

mkhm
mkhm
۱۳۹۴/۰۹/۲۰

شیطان به رسول خدا گفت من طاقت دیدن 6 خصلت آدمها را ندارم
1-وقتی به هم می رسند و سلام می کنند
2-با هم مصاحفه می کنند روبوسی
3-برای هرکاری ان شاالله می گویند
4-از گناه استغفار می کنند
5-ابتدای هر کار بسم الله می گویند
6- بر رسول خدا و خاندانش صلوات می فرستند
شیطان نیز برای جلو گیری از انتشار این مطالب فرد منتشر کننده را ......................
پس باید چشمها را بست به هر په میخاهد بگوید

mkhm
mkhm
۱۳۹۴/۰۹/۱۷

خدایــــا..
مرا ببخش..
تــو را می پرستم ولی هنوز از بت پرستی دست بر نداشتم
هنوز نتوانسته ام خود را به تــو قانع کنم
هر لحظه بتی می سازم و تصورات خویش را می پرستم
مرا ببخـش..