دیوار کاربران


BadZat
BadZat
۱۳۹۲/۰۴/۱۴


20Morteza20
20Morteza20
۱۳۹۲/۰۴/۱۲

طناب را به گردنم انداختند . گفتند : آخرین آرزویت ؟

گفتم : دیدن عشقم

گفتند : خسته است ، تا صبح برایت طناب بافته . . .


20Morteza20
20Morteza20
۱۳۹۲/۰۴/۱۲

طناب را به گردنم انداختند . گفتند : آخرین آرزویت ؟

گفتم : دیدن عشقم

گفتند : خسته است ، تا صبح برایت طناب بافته . . .

20Morteza20
20Morteza20
۱۳۹۲/۰۴/۱۰


мя_κıпɢ
мя_κıпɢ
۱۳۹۲/۰۴/۱۰

+5

soheilshahab
soheilshahab
۱۳۹۲/۰۴/۰۷

مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان بردند و پانزده سال در آنجا هر روز یک قرص نان کامل مجانی خوردم!!

"ژان وال ژان - بینوایان''
+5

20Morteza20
20Morteza20
۱۳۹۲/۰۴/۰۶

می شنوی؟؟؟

دیگر صدای نفسم نمی آید....

به دار کشیده مرا،بغض نبودنت..


FARDIN
FARDIN
۱۳۹۲/۰۴/۰۵


دمت گرم

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۴/۰۵

زندگی کوتاه تر از آن است که به خصومت بگذرد

و قلبها گرامی تر از آن هستند که بشکنند

لبخند بزنید و زیبا زندگی کنید

فردا طلوع خواهد کرد حتی اگر نباشیم....

5++

elyas_212
elyas_212
۱۳۹۲/۰۴/۰۵

یادش بخیر کودکی!

قهر میکردیم تا قیامت ...

و لحظه ای بعد

قیامت می شد...