دیوار کاربران


SoGanD_20
SoGanD_20
۱۳۹۲/۱۱/۲۷

زمین ما برای شـاد بـودن محیـا نیست.

باید ربود شادمانی را از کف روزگار.

در این زندگی مردن دشـوار نیست.

دشـوار تر آن است که زندگی را بنـا کنی

Kaveh33
Kaveh33
۱۳۹۲/۱۱/۲۶

سلامتیه اونایی که از هر انگشتشون یه هنر میریزه …
میرنجونن …
میسوزونن …
میشکونن …
له میکنن …
نابود میکنن …
و سلامتی اونایی که جز دوست داشتن این موجودات هنرمند

با همه وجودشون هیچ هنر دیگه ای ندارن …

amir5619
amir5619
۱۳۹۲/۱۱/۲۶

سکوت کن...
این دنیااگرحرفی داشت خدایش ساکت نبود..

parsik
parsik
۱۳۹۲/۱۱/۲۶

با کسی باش که…
وقتایی که دلت گرفته…
حوصله نداری…
ناراحتی…
حس میکنی یه دنیا غم داری…
بلد باشه شادت کنه!
راه قلبتو بلد باشه!
تنهات نذاره!

AMIR_CAREERMAN
AMIR_CAREERMAN
۱۳۹۲/۱۱/۲۶

سکوتم را نکن باور . . .
من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم . . .
من آن خرمن ، من آن انبار باروتم که با آواز یک کبریت آتش می شوم یکسر . . .

+++++

AMIR_CAREERMAN
AMIR_CAREERMAN
۱۳۹۲/۱۱/۲۲

درد که داشته باشی مرهم روزهایت سکوت می شود نه آن که صدایش را در ثانیه به ثانیه ات احساس نکنی نه آن هنگام که دم می شکنی. سکوت تنها واژه ی قابل بیانت می شود و هر بار که زیر فشار هر سکوت می شکنی، می شکنی! آن هنگام که دم فرومیبندی و خود را به هیچ می کشانی تا بنگری بازی زمانه تا کجا ادامه دارد بنگری نتیجه ی هر سلام هر اعتماد چه می شود .........در نهایت پیروز میدانی در کار نیست در آوار غرور ویران شده و سیل واژگان به سکوت کشیده ات ، فراموش می شوی .
تو دروغ بگویی!من هم سکوت می کنم و یا به چند سوال و جواب کوتاه قانع می شوم .تو دروغ بگویی من هم تنها می شنوم اما تسخیر نمی شوم ویران نمی شوم فقط زیر بار اندوه می شکنم که چه ساده به سخره گرفته شده ام ولی کدام سخره و تو معنای واژگانم را درنیافتی .................................
تو اسیر خواسته ها زبان می گشایی و دست می اندازی بر هر چیزی که حتی لحظه ای رهایت کند از فشار خواهش. نفرت از نگاهت ،صدایت و حتی رویاهایت می بارد اما بازی تمام نشده است تو فکر کن من در بند عشق نیستم............ اما تو باز هم دروغ بگو ،اعتماد تباه شده ام را ویران تر کن ......گریه می شوم نه برای تو نه برای چیزی که در ثانیه هایم پشیزی نمی ارزد نه!برای ........تو دروغ بگو و هر اعتمادی را ویران کن هر قهقه ای را به هق هق رسان اما اگر جایی درد کشیدی به یاد آر آن ناله هایم را همه به سان من آرام از کنارت نمی گذرند .
در ذهنم هزار حرف دوران دارد ......دوران اشعار ،سکوت و.....
آه اما با که باید گفت من دوستی دارم که به دشمن خواهم از او التجا بردن
اندوه که به واژه کشیده می شود با چند گلایه پایان می پذیرد اما تو با اندوه نخوان گوش ار گوش تو و ناله اگر ناله ی من آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
قابل توجه مخاطبش، خودش میدونه کیه M .........................اگه بخونه شاید بفهمه با بقیه چیکار کنه !

asal100
asal100
۱۳۹۲/۱۱/۱۳

▒███████▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄
▄▄█▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█▄▄
▄▀▀▓▒░░░░░░░░░░░░░░░░▒▓▓▀▄
▄▀▓▒▒░░░░░░░░░░░░░░░░░░░▒▒▓▀▄
█▓█▒░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░▒▓▒▓█
▌▓▀▒░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░▒▀▓█
█▌▓▒▒░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░▒▓█
▐█▓▒░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░▒▓█▌
█▓▒▒░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░▒▓█
█▐▒▒░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░▒▒█▓█
█▓█▒░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░▒█▌▓█
█▓▓█▒░░░░▒█▄▒▒░░░░░░░░░▒▒▄█▒░░░░▒█▓▓█
█▓█▒░▒▒▒▒░░▀▀█▄▄░░░░░▄▄█▀▀░░▒▒▒▒░▒█▓█
█▓▌▒▒▓▓▓▓▄▄▄▒▒▒▀█░░░░█▀▒▒▒▄▄▄▓▓▓▓▒▒▐▓█
██▌▒▓███▓█████▓▒▐▌░░▐▌▒▓████▓████▓▒▐██
██▒▒▓███▓▓▓████▓▄░░░▄▓████▓▓▓███▓▒▒██
█▓▒▒▓██████████▓▒░░░▒▓██████████▓▒▒▓█
█▓▒░▒▓███████▓▓▄▀░░▀▄▓▓███████▓▒░▒▓█
█▓▒░▒▒▓▓▓▓▄▄▄▀▒░░░░░▒▀▄▄▄▓▓▓▓▒▒░▓█
█▓▒░▒▒▒▒░░░░░░▒▒▒▒░░░░░░▒▒▒▒░▒▓█
█▓▓▒▒▒░░██░░▒▓██▓▒░░██░░▒▒▒▓▓█
▀██▓▓▓▒░░▀░▒▓████▓▒░▀░░▒▓▓▓██▀
░▀█▓▒▒░░░▓█▓▒▒▓█▓▒░░▒▒▓█▀░
█░░██▓▓▒░░▒▒▒░▒▒▒░░▒▓▓██░░█
█▄░░▀█▓▒░░░░░░░░░░▒▓█▀░░▄█
█▓█░░█▓▒▒▒░░░░░▒▒▒▓█░░█▓█
▐█▓█░░█▀█▓▓▓▓▓▓█▀░░█░█▓█▌
█▓▓█░█░█░█▀▀▀█░█░▄▀░█▓█
█▓▓█░░▀█▀█░█░█▄█▀░░█▓▓█
█▓▒▓█░░░░▀▀▀▀░░░░░█▓▓█
█▓▒▒▓█░░░░░░░░░░░█▓▓█
▐█▓▒▓██▄█░░░▄░▄██▓▒▓█
█▓▒▒▓█▒█▀█▄█▀█▒█▓▒▓█
█▓▓▒▒▓██▒▒██▒██▓▒▒▓█
█▓▓▒▒▓▀▀███▀▀▒▒▓▓█
▀█▓▓▓▓▒▒▒▒▓▓▓▓█▀
▀▀██▓▓▓██▀

خخخخخخخخ روز همــــــــگی خوش

Maryam1360
Maryam1360
۱۳۹۲/۱۱/۱۳

یا چنان نمای که هستی

یاچنان باش که می نمایی

AMIR_CAREERMAN
AMIR_CAREERMAN
۱۳۹۲/۱۱/۱۳

صبورانه در انتظار زمان بمان، هر چیز در زمان خود رخ می دهد. حتی اگر باغبان، باغش را غرق آب کند، درختان خارج از فصل خود، میوه نمی دهند.

به جای اینکه سعی کنید مرد موفقیت ها باشید، سعی کنید مرد ارزشها باشید.

asal100
asal100
۱۳۹۲/۱۱/۱۲

درخت انار عاشق شد،گل داد،سرخ سرخ.
گلها انار شد،داغ داغ.هر اناری هزارتا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند،دانه ها توی انار جا نمی شدند.
انار کوچک بود .دانه ها ترکیدند.انار ترک برداشت.
خون انار روی دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.مجنون به لیلی اش رسید...
خدا گفت:
"راز رسیدن فقط همین بود.

کافی است انار دلت ترک بخورد."