بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
من یقین دارم آخر آرزوی دل همه کبوترهای دنیا آسمان توست !
- تعداد نظرات : 11
- ارسال شده در : ۱۳۹۲/۱۰/۱۲
- نمايش ها : 492
قدم به قدم به سوی حرم
در اوج خیالم کنار توام
بگو چه کنم به حال دلم ؟
اسیر تو و بی قرار توام
.
.
هر قدر صفا که هست در بین بهشت
یک جا شده نذر و هدیه بر خانه تو
هر لحظه زمین دور سرت می گردد
خورشیدی و عالم است پروانه تو
.
.
گنبدت از هر کجای شهر سوسو می کند
دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند
در لباس خادمان مهربانت آفتاب
صبح ها صحن حرم را آب و جارو می کند …
.
.
.یک بلیط
باز یک حال عجیب
پر شده از رنگ حرم
رنگ یک اذن ورود
رنگ یک گنبد زرد
هر حیاطی یک حوض
پر ز آب کوثر
و وضو بر لب حوض
باز هم اذن ورود
یک قدم تا مقصود
در همین حین میان رویا
ناگهان بغض مرا می گیرد
گویی انگار مشرف شده ام
به خودم می آیم
چند روزی به سفر هست هنوز …
.
.
تا که بر گنبد تو دیده ام از دور افتاد
ناگهان بر دل آلوده ی من شور افتاد
اولین بار که دیدم حرمت را گفتم
ای سلیمان به سرایت گذر مور افتاد
.
.
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام
دل تو رامی طلبد ، دیده تو را می جوید !
.
.
از کار من گره نگشاید کسی مگر
دست گره گشای تو یا ثامن الحج (ع)
.
.
ما را کرمش داد ز هر غصه نجات
بر معرفت و مرام سلطان صلوات
.
.
چه خالی دام مرغ دل ، چه صیادی همایون فر
که از لعل لبش ریزد به ساغر لعل جان پرور
به نخل رفعتش میوه دو صد شاخه ز هفت اختر
به رد پای او خورشید همی ساید جبین یکسر
.
.
من یقین دارم آخر آرزوی دل همه کبوترهای دنیا آسمان توست !
.
.
قدم به قدم به سوی حرم
در اوج خیالم کنار توام
بگو چه کنم به حال دلم ؟
اسیر تو و بی قرار توام
.
.
هر قدر صفا که هست در بین بهشت
یک جا شده نذر و هدیه بر خانه تو
هر لحظه زمین دور سرت می گردد
خورشیدی و عالم است پروانه تو
.
.
گنبدت از هر کجای شهر سوسو می کند
دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند
در لباس خادمان مهربانت آفتاب
صبح ها صحن حرم را آب و جارو می کند …
.
.
این سفر همیشگی دل من است :
تهران به مشهد …
روز دلتنگی ، راس ساعت ۸ !
.
.
پدرم گفت اگر خادم این خانه شوی
همه زندگی و آخرتت تضمین است
از خدا خواسته ام تا بشوم بیمارت
بس که داروی شفاخانه تو شیرین است
.
.
وقتی ز راه دور به پیش تو آمدیم
دیگر به رو نیار که آلوده و بدیم
.
.
باید همه به سمت شما رو بیاورند
دلها به لب ذکر هوالهو بیاورند
باید که جن و انس و تمام ملائکه
ایمان به دست ضامن آهو بیاورند
با تار مویتان که برابر نمی شود
گیرم هزار خرمن گیسو بیاورند
خسته ، شکسته ام و به سختی رسیده ام
پشت درم بگو که مرا تو بیاورند
.
.
.
majidby
قدم به قدم به سوی حرم
در اوج خیالم کنار توام
بگو چه کنم به حال دلم ؟
اسیر تو و بی قرار توام
ممنون داداشی عالی بود
مرسی دادا مجید
مهدی مثل اینکه تو خیلی دلت گرفته
آستانت از طلا و سنگها از مرمر است
کهگل اش از زعفران و دربها از صندل است
یک طواف مرقدش فرموده پیغمبر است
هفت هزار و هفتصدو هفتاد حج اکبر است
هفته هزار و هفتصد و هفتادو هفت خشت طلا
نقش شد بر گنبد سلطان علی،موسی الرضا
برو با کفتران خود خوش باش
من بیچاره چون کلاغم که آسمان سپید مشهد را با حضورم سیاه نخواهم کرد
آره زیباست بچه آهو ،من کریحم وسیاهم و زشتم
میروم گم شوم از اینجا چون که حقتان را ادا نخواهم کرد
..
.
.
.
عالی بود داداش
ممنون
خوش به سعادتت تو مشهد زندگی می کنی
یاضامن اهو
السلام علیک یاضامن آهو