کنار نخلی تکه زدم و به آسمان دلم نگاه می کنم ... تکه بر تکه های این نخل ... کنار دریای پر از خروشان ... غروب دلدادگیم در این روزهای من ... تکه زدم به آن و به آسمان نگاه می کنم ... صدای موجها ... آهنگ دلم در این غروب زمستانی برای تو میخونم .. و برای تو مینوازم ... صدای خش خش شن های روان ... صدای از دور شنیده میشه ..... از دور تو را نگاه می کنم ... پاهای پر از النگوهای رنگین ... روسری آبی .. دستانی حنایی ...لبانی پر از عشق ... موهای مشکی در این غروب بی انتها ... صدای تو از دور .. تو را نگاه می کنم ... تو منو .. و روبه روی همدیگه... غروب امروز برای من خیلی متفاوت هست چون تو هستی کنارم ای دختر دریا........

روزي سه تا لاک پشت ميرن سيزده به در 25سال طول ميکشه تا
برسن بعد يادشون ميره قاشق بيارن بعد اون دوتا به اون يکي لاک پشت ميگن
بروقاشق بيار اون ميگه.باشه اما وقتي من رفتم نوشابه
نخوريد اونا ميگن باشه50 سال ميگذره اما لاک پشت برنمي گرده
بعد دوستاش ميگن بيا نوشابه هاروبخوريم.تا نوشابه هارو باز ميکنن
يهو لاک پشت سومي از پشت صخره ها مياد بيرون ميگه ديدي
لو رفتيد اگه من ميرفتم شما نوشابه ها رو ميخوردين

تو اين سرما از بهترين مكان‌هاي عالم ملكوت كجاس؟؟؟

1- بعد از دست به آب رو بخاري نشستن؟؟؟

2- بعد ناهار پشت بخاري دراز كشيدن؟؟؟

^_^

خدایا بگذار گوش هایم سنگین بمانند وقتی شنیدنی های این

دنیا یا دروغ اند یا گناه . . .

+5

یه روز معلم گفت: دوخط موازی هیچگاه به هم نمیرسند مگر اینکه یکی از آنها خود را بشکند.

گفتم: من که خودم را شکستم پس چرا به او نرسیدم،

لبخند تلخی زد و گفت: شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته باشد!

+5

دهانم پر ازحرف است..
حیف که با دهان پر نباید حرف زد...