دیوار کاربران


2fan
2fan
۱۳۹۲/۰۵/۰۶

کودکی فال فروش را دیدم پرسیدم چه میکنی؟
گفت به آنانی که در دیروز خود مانده اند/
فردارا میفروشم.

+5

○•shadow•○
○•shadow•○
۱۳۹۲/۰۴/۱۴

کاش میدانستم چه کسی این سرنوشت را برایم بافته
آنوقت به او میگفتم یقه را آنقدر تنگ بافته ای
که بغضهایم را نمیتوانم فرو بدهم !!!

honeybr3
honeybr3
۱۳۹۲/۰۴/۱۴


+
5
+

soheilshahab
soheilshahab
۱۳۹۲/۰۴/۱۴

اوني كه يه روزي دلش با من بود
ببين قلبش شده يه تيكه از سنگ
اونيكه لاف عاشقي رو ميزد
ببين تنهام گذاشت با كلي نيرنگ
غريبي بي كسي اندازه داره
آخه دل منم خدايي داره
آره دل منم خدايي داره

○•shadow•○
○•shadow•○
۱۳۹۲/۰۴/۰۹

گر بیـــــــــایی

آنقـــــدر عاشـ♥ـــقت میکنـــــم

کــــــه دیــــگر نتــــــوانـــــــی

هـــــــرگــز بــــــــ♥ــــــــروی…

○•shadow•○
○•shadow•○
۱۳۹۲/۰۴/۰۹

چقــــבر تلـــخ بــوב ڪـودڪیـــم !

کـــﮧ سیگـــار را قـــاتل پــــבرم مـﮯ בانستــــم

و چقـــــــــבر سخــــﭞ اسـﭞ امـــروز کــــﮧ قاتـــل پـــבرم را روزﮮ هـــزار بـــار مـــﮯبوســـــم . . .

soheilshahab
soheilshahab
۱۳۹۲/۰۴/۰۳

انگار داروخانه هم میداند چقدر زخم خورده ام ...

همیشه باقیمانده پول داروهایم را

چسب زخم میدهد...
+
+
+5

sam2
sam2
۱۳۹۲/۰۳/۳۰

آرام باش رفیق!
هیچ گرسنه ای باقی نمیماند.
شک ندارم،
همین روزها همه سیر میشوند،
از زندگی...

mohsendostan
mohsendostan
۱۳۹۲/۰۳/۲۹

جدایی انقدرهاهم که فکر میکنی تلخ نیست
اگر حرف منو قبول نداری
از نادر و سیمین بپرس که از تمام دنیا جایزه گرفته اند

elyas_212
elyas_212
۱۳۹۲/۰۳/۲۹

بــرای قصه ای کــه با

“یکی بود و یکی نبود” شروع میشود

پایانی بـهتر از

آوارگی کلاغ نمیـتوان نوشـت …