دیوار کاربران


mohsen2012
mohsen2012
۱۳۹۲/۰۳/۱۵

عشق نه خوشگلی میخواد ..

نه پول میخواد ...

نه ماشین ...

نه هیچ چیز دیگه ای...
فقط دوتا آدم میخواد...

تاکیدمی کنم

آ دمــــــ
+5

elyas_212
elyas_212
۱۳۹۲/۰۳/۱۴

روی قلبی نوشته بودن شکستنی است ؛ مواظب باشید !!!
ولی من روی قلبم نوشتم شکسته است ، راحت باشید !

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۳/۱۴

یاد گرفتـــه ام

انسان مدرنـــی باشــــم

و هــر بار که دلتنـــــــگ میشــــوم

بـه جای بغـــــض و اشــــک

تنهـــا به این جملـــه اکتفــا کنـــم کــه

هوای بـــد ایــن روزهــا

آدم را افســــــــرده میکنـد ..!

BadZat
BadZat
۱۳۹۲/۰۳/۱۳

http://www.hamkhone.ir/member/1596/blog/view/25749/

mohammadreza188
mohammadreza188
۱۳۹۲/۰۳/۱۳

طرف لکنت زبون داشته.زنگ میزنه اورژانس که بیان جنازه ی همسیاشو ببرن!

میگه:اااالواااوورجانس ،این ههههمسسسایمووون* ممممرده!
یه آمبولانس میفرررررستین؟!

…طرف میگه: آدرستون؟!

یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه:ظظظظظ!
… … …طرف میگه :ظفرمنظورته ؟

میگه: نننننننـــنه!

طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!

۲هفته بعد همین اتفاق میفته بازم طرف میگه:آدرستون؟

باز زبونِ یارو بندمیاد میگه: ظظظظ!
طرف میگه ظفر؟ میگه:ننننه!

باز مامور اورژانس فکرمیکنه سرکاره قطع میکنه!

۳!ماه رد میشه،باز طرف زنگ میزنه میگه:
اااااووووورژانس*، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گند گررررررفته یه آمبولانس ببفرستیییین!

طرف میگه :آدرستون؟!

باز زبون یارو بندمیاد میگه: ظظظظ!
از اونور میگن :آقامنظورت ظفره؟!

طرف میگه :آآآآررررره آآآآشغااااال؛
آآآآررره کککککثافت
ککشووووندم آورددددمش ظفرببییییا بببرش!!!!!!

راميـن
راميـن
۱۳۹۲/۰۳/۱۳

آدم ها را بدون اینکه به وجودشان نیاز داشته باشی؛

دوست بدار،)

کاری که خدا با تو می کند ...

farhad_k
farhad_k
۱۳۹۲/۰۳/۱۲

هستند کساني که از شدت دلتنگي به کُما رفته اند

حرف مي زنند

راه مي روند

نفس مي کشند

اما چيزي حس نمي کنند

هيچ چيز

فقط فکر و فکر مي کنند . . .

Mohamad73
Mohamad73
۱۳۹۲/۰۳/۱۲

http://www.hamkhone.ir/member/1785/blog/view/25426--/

❧❣ وقتی دیر میری سر کلاس ❧❣


شـــوالیـه
شـــوالیـه
۱۳۹۲/۰۳/۱۲

♥♥♥♥♥+

mohsendostan
mohsendostan
۱۳۹۲/۰۳/۱۱

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم. همه سوار قطار شدند.

آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.
بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند.

یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم. سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا!