دیوار کاربران


alborz
alborz
۱۳۹۲/۰۶/۰۲

ما که وزنی نداریم خدایا پس چرا
به دل بعضیها سنگینی میکنیم

alborz
alborz
۱۳۹۲/۰۶/۰۲

دلت را به کسی نسپار
اینروزها بعضیا از سپرده ات هم بهره میخواهند
بهره ای به قیمت تنهایی

Ali1374
Ali1374
۱۳۹۲/۰۵/۲۸

دختره متولد آخرین ساعات 30 اسفند سال 1369

پست گذاشته : " من نمیدونم این دهه هفتادیا چرا اینقدر لوسن "!!

KinGaMiR
KinGaMiR
۱۳۹۲/۰۵/۲۸

قبلا ها وقتی میخواستی مُخ یه دختر رو تو پارک بزنی باید سه ساعت میوفتادی دنبالش ...

اما حالا تا چشمت به چشمش میوفته خودش شمارشو میزاره کنارت رو صندلی

.
فکر کنم عــآمریکا شوهر رو هم تحریم کرده

_____________________________:[]

5+

KinGaMiR
KinGaMiR
۱۳۹۲/۰۵/۲۸

قبلا ها وقتی میخواستی مُخ یه دختر رو تو پارک بزنی باید سه ساعت میوفتادی دنبالش ...

اما حالا تا چشمت به چشمش میوفته خودش شمارشو میزاره کنارت رو صندلی

.
فکر کنم عــآمریکا شوهر رو هم تحریم کرده

_____________________________:[]

5+

mdd
mdd
۱۳۹۲/۰۵/۲۸

چند وقت پیش سر کلاس معلم داشت جزوه می گفت .
یه هو و و به پنجره خیره شد و داد زد اوه اوه چی شد.........
هیچی دیگه بچه ها مثل دسته گوزن های شمال افریقا ریختن جلوی پنجره.......
خلاصه یه 15 دقیقه ای تو کلاس هرج و مرج شد

sajadss1
sajadss1
۱۳۹۲/۰۵/۲۲

ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻭﺳﻂ ﻻﮎ ﺯﺩﻥ ﺩﺳﺘﺎﺵ ﺟﻮﺍﺏ اس ام اس ﺭﻭ بده ﺩﺧﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ…

ﺯﻥ ﺯﻧﺪﮔﯿﻪ : )
+5

Mohamad73
Mohamad73
۱۳۹۲/۰۵/۲۱

✯❤♡☆❤☆♡★♡✯❤♡☆❤☆♡★♡✯❤☆♡★♡✯❤✯❤☆♡★♡✯❤

..............................

آيا مي دانيد ميزان پاسخ مثبت دختران به بوق زانتیا

60 درصد بيشتر از انواع پژو مي باشد؟!!!



{روابط عمومي شركت سایپا}



..............................

ᄽᄽᄽධღ ❺✦ ღධᄿᄿᄿ
▁▔▁▔◥ⓜ.ⓖⓗ◤▔▁▔▁

✯❤♡☆❤☆♡★♡✯❤♡☆❤☆♡★♡✯❤☆♡★♡✯❤✯❤☆♡★♡✯❤
73

KinGaMiR
KinGaMiR
۱۳۹۲/۰۵/۲۰

آدمها برای هم مثل کتاب میمونند

وقتی به آخرش میرسند میرن سراغ یکی دیگه

یادمان باشد همدیگر را زود زود ورق نزنیم....

________________________

i was a king
________________________

5+++++:[]

rain_gh
rain_gh
۱۳۹۲/۰۵/۲۰

سر تا پای‌ خودم‌ را که‌ خلاصه‌ می‌کنم، می‌شوم‌ قد یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌ که‌ ممکن‌ بود یک‌
تکه‌ آجر باشد توی‌ دیوار یک‌ خانه، یا یک‌ قلوه‌ سنگ‌ روی‌ شانه‌ یک‌ کوه، یا مشتی‌
سنگ‌ریزه، ته‌ته‌ اقیانوس؛ یا حتی‌ خاک‌ یک‌ گلدان‌ باشد؛ خاک‌ همین‌ گلدان‌ پشت‌ پنجره.
یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌ ممکن‌ است‌ هیچ‌ وقت، هیچ‌ اسمی‌ نداشته‌ باشد و تا همیشه، خاک‌
باقی‌ بماند، فقط‌ خاک.
اما حالا یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌ وجود دارد که‌ خدا به‌ او اجازه‌ داده‌ نفس‌ بکشد، ببیند،
بشنود، بفهمد، جان‌ داشته‌ باشد. یک‌ مشت‌ خاک‌ که‌ اجازه‌ دارد عاشق‌ بشود، انتخاب‌
کند، عوض‌ بشود، تغییر کند.
وای، خدای‌ بزرگ! من‌ چقدر خوشبختم. من‌ همان‌ خاک‌ انتخاب‌ شده‌ هستم. همان‌
خاکی‌ که‌ با بقیه‌ خاک‌ها فرق‌ می‌کند. من‌ آن‌ خاکی‌ هستم‌ که‌ توی‌ دست‌های‌ خدا
ورزیده‌ شده‌ام‌ و خدا از نفسش‌ در آن‌ دمیده. من‌ آن‌ خاک‌ قیمتی‌ام. حالا می‌فهمم‌ چرا
فرشته‌ها آن‌قدر حسودی شان‌ شد.
اما اگر این‌ خاک، این‌ خاک‌ برگزیده، خاکی‌ که‌ اسم‌ دارد، قشنگ‌ترین‌ اسم‌ دنیا را، خاکی‌
که‌ نور چشمی‌ و عزیز دُردانه‌ خداست. اگر نتواند تغییر کند، اگر عوض‌ نشود، اگر انتخاب‌
نکند، اگر همین‌ طور خاک‌ باقی‌ بماند، اگر آن‌ آخر که‌ قرار است‌ برگردد و خود جدیدش‌ را
تحویل‌ خدا بدهد، سرش‌ را بیندازد پایین‌ و بگوید: یا لَیتَنی‌ کُنت‌ تُراباً. بگوید: ای‌ کاش‌
خاک‌ بودم...
این‌ وحشتناک‌ترین‌ جمله‌ای‌ است‌ که‌ یک‌ آدم‌ می‌تواند بگوید. یعنی‌ این‌ که‌ حتی‌ نتوانسته‌
خاک‌ باشد، چه‌ برسد به‌ آدم! یعنی‌ این‌ که...
خدایا دستمان‌ را بگیر و نیاور آن‌ روزی‌ را که‌ هیچ‌ آدمی‌ چنین‌ بگوید.