بلاگ كاربران


  • بستنی من............!!!!!!!!!

  • پسر بچه اي وارد يک بستني فروشي شد و پشت ميزي نشست . پيشخدمتيش آورد ارب يک ليوان آب . پسر بچه پرسيد: "يک بستني ميوه اي چنداست؟ " اسخ داد پ پيشخدمت : " ٥٠ سنت ." پسربچه دستش را درجيبش فرو برد و شروع به شمردن کرد. بعد پرسيد:" يک بستني سادهچند است؟" در همين حال راظتنا تعدادي از مشتريان در ميز خاليبودند. پيشخدمت با عصبانيت پاسخ داد: " ٣٥ سنت ." پسر دوبارهسکه هايش را شمرد و گفت: "لطفا يک بستني ساده". پي…
  • چرا من!!!!!!!!!!!!!!!!

  • قهرمان افسانه اي تنيس (Arthur Ashe) آرتو اشيويمبلدون به خاطر خون آلوده اي که در جريان يک عملجراحي در سال ١٩٨٣ دريافت کرد، به بيماري ايدز مبتلا شدو در بستر مرگ افتاد. او از سراسر دنيا نامه هايي ازطرفدارانش دريافت کرد. يکي از طرفدارانش نوشته بود:« ؟ چرا خدا تو را براي چنين بيماري دردناکي انتخاب کرد »آرتور در پاسخش نوشت: در دنيا، ٥٠ ميليون کودک بازيتنيس را آغاز مي کنند. ٥ ميليون نفر ياد م…
  • من..................

  • اگه روزی داستانم را نقل کردی بگو: بی کس بود اما کسی را بی کس نکرد.تنها بود اما کسی را تنها نگذاشت. کوه غم بود اما کسی را غمگین نکرد و شاید بد بود اما برای کسی بد نخواست