بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
Set Fire to The Rain
- تعداد نظرات : 3
- ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۹/۲۲
- نمايش ها : 548
Set Fire to The Rain |
|
I let it fall, my heart |
گذاشتم قلبم سقوط کنه |
And as it fell, you also claim it |
و در حالی که داشت سقوط میکرد تو بلند شدی تا فتحش کنی |
It was dark and I was over |
همه جا تاریک بود و من به اخر خط رسیده بودم |
Until you kissed my lips and you saved me |
تا اینکه تو منو بوسیدی و نجاتم دادی |
My hands, they were strong |
دستهای من قوی هستن |
But my knees were far too weak |
اما زانوانم اونقدر قوی نبودن |
To stand in your arms |
تا بتونم توی اغوشت محکم باشم |
Without falling to your feet |
و به پات نیفتم |
But there’s a side to you, that I never knew, never knew |
اما یه چیزی رو در مورد تو هیچوقت نمیدونستم…هیچوقت نمیدونستم |
All the things you'd say, they where never true, never true |
هر چیزی که گفتی هیچوقت راست نبود…هیچوقت راست نبود |
And the games you'd play, you would always win, always win. |
و با این بازی هایی که در میاری تو همیشه برنده ای… همیشه برنده ای |
But I set fire to the rain |
اما من باران رو به آتش کشیدم |
Watched it pour as I touched your face |
و بارشش رو درحالی که صورتت رو نوازش میکردم میدیدم |
Well, it burned while I cried |
بذار باران مشتعل بشه در حالی که من گریه میکنم |
'Cause I heard it screaming out your name, your name |
چون من شنیدم!باران داشت اسم تو رو فریاد میزد…اسم تو |
When I lay with you, I could stay there |
وقتی با تو ام، میتونستم اونجا بمونم |
Close my eyes, feel you here forever |
چشمامو ببندم، و برای همیشه تو رو کنار خودم احساس کنم |
You and me together, nothing is better |
من و تو با هم هستیم و هیچ چیز بهتر از این نیست |
'Cause there’s a side to you that I never knew, never knew, |
اما یه چیزی رو در مورد تو هیچوقت نمیدونستم…هیچوقت نمیدونستم |
All the things you'd say they where never true, never true, |
هر چیزی که گفتی هیچوقت راست نبود…هیچوقت راست نبود |
And the games you'd play, you would always win, always win. |
و با این بازی هایی که در میاری تو همیشه برنده ای… همیشه برنده ای |
But I set fire to the rain |
اما من باران رو به آتش کشیدم |
Watched it pour as I touched your face |
و بارشش رو درحالی که صورتت رو نوازش میکردم میدیدم |
Well, it burned while I cried |
بذار باران مشتعل بشه در حالی که من گریه میکردم |
'Cause I heard it screaming out your name, your name |
چون من شنیدم!باران داشت اسم تو رو فریاد میزد…اسم تو |
I set fire to the rain |
من باران رو به آتش کشیدم |
And I threw us into the flames, |
و خودم و تو رو به قلب شعله ها پرت کردم |
Well, it felt something died, |
اونجا بود که مردن یه چیزی رو حس کردم |
'Cause I knew that that was the last time, the last time |
چون میدونستم این آخرین بار بود…آخرین بار |
Sometimes I wake up by the door, |
بعضی وقتها با صدای در بیدار میشم |
Now that you’ve gone, must be waiting for you |
حالا که رفتی باید منتظرت باشم |
Even now when we're already over, |
حتی حالا که این عشق تموم شده |
I can't help myself from looking for you, |
نمی تونم دنبالت نگردم |
I set fire to the rain |
من باران رو به آتش کشیدم |
Watched it pour as I touched your face |
و بارشش رو درحالی که صورتت رو نوازش میکردم میدیدم |
Well, it burned while I cried |
بذار باران مشتعل بشه در حالی که من گریه میکردم |
'Cause I heard it screaming out your name, your name |
چون من شنیدم!باران داشت اسم تو رو فریاد میزد…اسم تو |
I set fire to the rain |
من باران رو به آتش کشیدم |
And I threw us into the flames, |
و خودم و تو رو به قلب شعله ها پرت کردم |
Well, I felt something die, |
اونجا بود که مردن یه چیزی رو حس کردم |
'Cause I knew that that was the last time, the last time |
چون میدونستم این آخرین بار بود…آخرین بار |
Let it burn |
بذار آتش بگیره |
Let it burn |
بذار آتش بگیره |
Let it burn |
بذار آتش بگیره |
www.mihanlyrics.com منبع |
حرف نداشت
گلم بلاگت خیلی نازه
ممنون
ممنون رفیق جالب بود
واقعا زحمت میکشی خسته نباشی