بلاگ كاربران


من به تو حق می‌دهم گاهی دلت بخواهد قوی نباشی، گوشه‌ای بنشینی، از زیر بار مشکلات و نداشتن‌ها و رفتن‌ها، شانه خالی کنی و بزنی زیر گریه.

من به تو حق می‌دهم گاهی احساس ضعف کنی، جا بزنی، توقف کنی، دست بکشی...

من به تو حق می‌دهم گاهی اشتباه کنی، تصمیمات درستی نگیری، برگردی به آدم‌های اشتباه، برگردی به هدف‌های اشتباه، برگردی به مسیرهای اشتباه و از خودت یک بازنده بسازی.

من حق می‌دهم که خسته شوی، سگرمه‌هات را بکشی توی هم و بگویی: گور بابای قوانینِ تعریف شده‌ی آم‌ها، من دلم می‌خواهد طبق قانون خودم زندگی کنم.

من به تو حق می‌دهم یک روز صبح تصمیم بگیری به جای بلند شدن و دویدن برای هدف‌ها، توی رختخوابت لم بدهی و دنبال قسمت خنک بالشَت بگردی.

اما حق نمی‌دهم تسلیم شوی! تو حق داری خسته شوی، توقف کنی، ژست بازنده‌ها را به خودت بگیری و جا بزنی اما حق نداری در جا بزنی! حق نداری تسلیم شوی و خودت را تا همیشه بازنده فرض کنی.

در جسم تو میلیون‌ها سلول هست و در جهان تو آدم‌های زیادی که روی توانمندی و تلاش و پشتکار تو حساب کرده‌اند.

خستگی‌ات که در رفت و ذهن و اراده‌ات که به انسجام رسید، دوباره بلند شو و به جهان ثابت کن که برای قوی بودن و رسیدن، باید گاهی هم ضعیف بود و کنار کشید.

که بدون وقفه اگر بدوی، نفس کم می‌آوری...

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


SA00
ارسال پاسخ
moritez
ارسال پاسخ
rayan_send
ارسال پاسخ

شما چقدر خوب. هستی که که خیلی موارد حق را بشخص میدی
در عوضش حق باختن و بازندگی را می گیری
خیلی مرسی داری

salin
ارسال پاسخ

عالییی