عشق های واقعی کدامند؟

به نطر من اینا عشق نیس
اینا همش اسمش شهوته

البته بستگی به آدمش داره که تصویرش از عشق چی باشه

من خودم شاهد ازدواج دوستی بودم و خیلی خوشبخت و موفق هم

شدند بهرحال زمونه عشق های واقعی گذشته

ممنون از بلاگ زیباتون

عاشق شدن و علاقه رو تو پیچ خم زندگی دوتا عشق باید پیدا کنی نه این مدل عاشقی که فقط هوس هستش و زود گذر
مرسی از بلگتون

من ب این عشق ها اعتقادی ندارم.
مرسی زیبا بود.

نبابا...!4%؟؟؟

ممنون جالبـــِ!

انسان با گربه یک فرقش اینه که تو خیابون دوست پیدا نمیکنه و عاشقشم نمیشه...

ضمنا از امیر برای انتخاب شعر فریدون مشیری تشکر میکنم
من عاشق این شعرم

قبول ندارم.بستگی داره

تنها چیزی که میدونم وتجربه کلی از آشناها ودوستان رو دارم وزندگیشونو دیدم عشق واقعی،خیابونی،دوستی وخاستگاری به عنوان یه غریبه فرقی نمیکنه چون وقتی وارد زندگی مشترک شدن انقدر مشکلات وبدبختی تو زندگی میاد که همه اون عشق وعلاقه ها کم رنگ وکمرنگ تر میشه!کسانی رو میشناسم که عاشق سینه چاک هم بودن!کسانی رو میشناسم که دوست بودن !کسانی رو میشناسم که رفتن خاستگاری وبعد از ازدواج عاشق هم شدن وبه اصطلاح عشق پاک داشتن وخیابونی هم نبودن ولی همه وهمه بعد از چند سال آلزایمرگرفتن وگذشته زیبای رمانتیکشونو فراموش کردن !!!!بله آقایون وخانومایی که شاعرانه به این موضوع نظر دادید ومیدید یه روز با هر کس وهر عشق وعلاقه ای که ازدواج کنیدبه حرف من خواهید رسید!ممکنه خانوم زهرا یا هر کس دیگه که این نظر رو داره میخونه بخواد برام پیام بده که نه این چه حرفیه وچرا ما اینجور نیستیم ویا سراغ داریم !در جواب باید بگم اگه شما اینجور نیستید ویا کس دیگه ای رو سراغ دارید به احتمال زیاد از نظر اقتصادی خیلی در رفاه هستید!!!!عزیزان من اگر چنین نظری رو ارائه دادم چون هم تجربه دیگران رو دارم وهم به خاطر موقعیت شغلیم با این فراد زیاد سرکار دارم!عزیزانی رو میبینم با هزار بدبختی دنبال یه اتاق میگردن تا بتونن توش به عنوان کاج رویاهاشون زندگی کنن!!! اینا همونایی هستن که عاشقانه چه خیابونی چه بیابونی وچه پاک وغیر پاک با رویاهای شیرین وامید به فردایی رویایی زندگی مشترکشونو آغاز کردن...

یا حق...

کاملا درستـــــــــــــــــه
خیلی ممنونم از بلاگ مفیدتون
واقعا ممنون

واقعا موافقم

عشق خیابونی همش بهونس

مردم شهوتشون میزنه بالا عاشق میشن و ارضا که میشن فارغ میشن

بیشتر هم تو پسراس متاسفانه

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

یادم اید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دلداده به آواز شباهنگ

یادم آید تو به من گفتی :

از این عشق حذز کن!

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب آیینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا که دلت باد گران است!

تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن

با تو گفتم حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم

نتوانم

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی

من نه رمیدم نه گسستم

باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم

"حذر از عشق؟" ندانم

نتوانم

اشکی از شاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت....

اشک در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید

یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیم

نگسستم نرمیدم

رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم

نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم....

بی تو اما

به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

سوز صدامو شنیدی؟؟؟؟؟؟؟!!

خییییییییییییلی قشنگ بود
ممنون گلم

زیبا بود ممنون

عشقهای امروزی همش کشکه...

جالب بود برام
مرسی داری

این امار جامعه اماریش چی هس چرا هر داده ای ک میدنو چشم بسته قبول میکنید
عدد سازی کاری نداره.....