دیوار کاربران


samin_63
samin_63 آنلاين
۱۴۰۱/۱۱/۱۱

باشد که غم
خجل شود از صبر ما...

shab
shab
۱۴۰۱/۱۱/۱۱

دریغا! مردم در بند آن نیستند که چیزی بدانند، بلکه در بند آنند که خلق در ایشان اعتقاد کنند که عالِم‌اند.

‏نامه‌ی صد و بیست و دوم

عین‌القضات همدانی



555+

samin_63
samin_63 آنلاين
۱۴۰۱/۱۱/۰۸

آآآآه........

samin_63
samin_63 آنلاين
۱۴۰۱/۱۱/۰۸

بگذار سر به سینه یِ من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را...

فریدون مشیری

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۱/۰۳

وقتی حالت خوب نبود، وقتی حس کردی بی‌دلیل و به هر بهانه‌ای غمگینی، وقتی هیچ اتفاق دندان‌گیری برای دلخوشی‌ت نیافتی، وقتی همه چیز ملال‌آور بود و با هیچ‌کس و هیچ‌چیزی حالت خوب نمی‌شد؛ از جهان فاصله بگیر، در سکوت تلاش کن و با دست‌هایی پر بازگرد. انرژی نهفته‌ی درونت را روی مسائل بی‌نتیجه سرمایه‌گذاری نکن. حوالی خودت پیله بکش، صبور باش، در انزوا تلاش کن و پروانه شو، پروانه‌ای که هر زمان دلش گرفت، در انتظار وقوع معجزه نمی‌مانَد، پرواز می‌کند...
نرگس_صرافیان_طوفان

پیله ات را بگشا
تو به اندازه‌ی پروانه‌شدن زیبایی ...
"سهراب"
مپرس از من چرا
در پیله ی مهر تو محبوسم
که عشق ازپیله های مرده هم
پروانه می سازد...
"فاضل_نظری"
http://up.hamkhone.ir/uploads/2023-01/36fd3460c2f713b7b6a0d6d2f6469591.mp3
درود رفیق ؛ مهمان شب ديوار شما به پياله اي شعر شدم.
حال دلت خوش خوش , دلت سرشار از عشق .
جهت همراهی تقدیم شما شد ؛ شاد باشی

korosh_ts
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۱/۰۳

samin_63 :
از من گذشت و
من هم از او بگذرم ولی
با چون منی به غیر محبت روا نبود‌ ...!

شهریار...

گفتی به تو گر بگذرم از شوق بمیری
قربان قدت، بگذر و بگذار بمیرم...
شهریار

http://up.hamkhone.ir/uploads/2023-01/e3b06e3b956bdf1f3adc8c896b7acd09.mp3
همراه شدم گرامی

samin_63
samin_63 آنلاين
۱۴۰۱/۱۱/۰۲

یک شب به رغمِ صبح به زندان من بتاب
تا من به رغمِ شمع سر و جان فشانمت....

شهریار...

samin_63
samin_63 آنلاين
۱۴۰۱/۱۱/۰۲

از من گذشت و
من هم از او بگذرم ولی
با چون منی به غیر محبت روا نبود‌ ...!

شهریار...

samin_63
samin_63 آنلاين
۱۴۰۱/۱۰/۳۰

در ابریشمِ عادت آسوده بودم
تو با بالِ پروانه یِ من چه کردی......

shab
shab
۱۴۰۱/۱۰/۲۵

قلاده‌ی اطاعت از زر و زور به گردن خیلی‌ها افتاده، همه گرفتار جان خود شده‌اند، هر آدم ساده‌ای را که سر به کار خود دارد، چندین جاسوس در میان گرفته‌اند و اگر یکی از تملق قلدران و زورمندان سرباز زند، با اشاره‌ی چشم و ابروی‌ هر بی سر و پایی حسابش‌ را
می‌رسند. قتل و خونریزی مباح شده است، گریه و شیون را در گلو خفه می‌کنند.
همه مجبورند خود را خوشحال و خندان نشان دهند، مجالس‌ عیش همه جا برپاست‌، در حالی که در کلبه‌های تاریک غم‌زده دیگران خون می‌گریند، فحشاء‌ و دزدی، تملق و کاسه‌لیسی قباحت خود را از دست داده و هر کار می‌کنند، به دروغ می‌کشد، نماز و روزه و آداب و مناسک دینی و تلاوت کتاب خدا، همه‌ وسیله‌ی تظاهر است. سجود و رکوعی‌ که به آستان خاکی حضرت حق می‌شد، در بارگاه دشمنان خلق گذارده می‌شود.

مقتل
غلامحسین_ساعدی



555+